خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

زیر باران باید رفت ...
دوست را زیر باران باید دید ...
عشق را زیر باران باید جست ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است....

طبقه بندی موضوعی
۰۳شهریور

شاهان یرانی احساس می کردند به لشکری از رزمندگان ممتاز نیاز دارند که وفاداری و مهارت های رزمیشان فراتر از دیگران باشد.وظیفه ی آن ها، افزون بر رزمیدن در میدان نبرد،پاسداری از کاخ های شاه و حفاظت از شخص او بود.

داریوش مجموعه ای متشکل از ده هزار رزمنده نخبه را گرد آورد که منحصرا از پارسیان وفادار بودند و آن را«سپاه جاویدان»نامید.همان طور که از نامش پیدا است ،تعداد آن ها هیچ اه نباید کمتر از ده هزار نفر می شد.چنان که هرودوت در تاریخ خود جنگ های ایرانیان را شزح می دهد:«آن ها را بدین سبب جاویدان می نامیدند که اگر یکی از جمع آنان بر اثر مرگ یا بیماری از صف خارج می شد،بی درنگ رزمنده ی دیگری جایش را پر می کرد،به طوری که تعداد آن ها هیچ گاه بیشتر یا کمتر از ده هزار نفر نمی شد.»

۰۱شهریور

یکی از طرح های اجرایی بی نظیر داریوش بر گشایش در های امپراطوری به روی تجارت با سرزمین های خارجی متمرکز بود.داریوش،برای آسان کردن تجارت بین ایران،مصر و حوزه ی مدیترانه ،آبراهی حفر کرد که دریای سرخ را به دریا ی مدیترانه متصل می ساخت و کشتی های باری بزرگ می توانستند از آن عبور کنند. مهندسان او، برای انجام دادن این کار بزرگ،پیشنهاد کردند که این آبراه نوک شمالی دریا ی سرخ را به رود نیل در غرب متصل سازد.

آن گاه همه ی کشتی ها می توانستند از راه نیل به شمال به سوی بنادر شرقی مدیترانه بروند.

۲۹مرداد

در دوران ساسانیان،پزشکان به سه گروه تقسیم می شدند:

1.روان پزشک

2.گیاه پزشک«پزشکی که بیماران را با گیاهان دارویی درمان می کرد»

3.جراح یا کارد پزشک

کار پزشکی بیش تر با موبدان بود.گویا پس از یورش اسکندر و بنیاد گرفتن حکومت 500 ساله ی اشکانیان، پزشکی ایرانی با پزشکی یونانی در هم آمیخت و دو کشور از تجربه های پزشکی یکدیگر سود ها بردند.

در دوره ی ساسانیان،دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور را بنیان نهادند.این مرکز علمی ،درحقیقت میراث دانش کهن ایران،یونان،اسکندریه،هند،انطاکیه و مرو بود.عده ای از دانشندان ایرانی ،سریانی،نسطوری و هندی در این مرکز بزرگ آموزش می دادند.با همکاری این دانشمندان،علم پزشکی در زمینه های گوناگون پیشرفت کرد.

۲۹مرداد

پیوند ایرانیان با یونانیان از دوران هخامنشیان به صورت،ازدواج با یونانیان،داشتن سپاهیان مزدور یونانی،داشتن پزشکان و جراحان یونانی در خاندان شاهی و اشرافی هخامنشی امری عادی بود.از سویی اندیشه ی زردشت در استان های یونانی نشین که گاه در تصرف شاهان هخامنشی بود،بازتاب گگسترده ای داشت و از سوی دیگر، اندیشه ی ایرانی بر اثر جنگ ها و داد و ستد های بازرگانی در محیط یونانی رواج می یافت.

در دوران اشکانی و ساسانی نیز این پیوند مدنی و فرهنگی،سبب تاثیر اندیشه های فلسفی و مذهبی و صوفیانه ی کسانی مانند افلاطون،ارسطو،فلوطین و دیگران در ایران شد.در این آمد و شد فرهنگی،فلاسفه ی یونانی نیز از افکار مزدیسنا و میتراییسم و زروانی ایران و اندیشه های هندی متاثر شدند.

به دعوت خسرو انوشیروان،هفت تن از فیلسوفان نو افلاطونی از شاخه ی مکتب آتنی به ایران آمدند.این فیلسوفان زمینه ی آن چه را که بعد ها در ایران فلسفه ی مشرقی یا فلسفه ی خسروانی خوانده شد بنا نهاد.

۲۷مرداد

در جوامع نخستین،زن وظایف بسیار مهمی داشت.آیین پرستش مادر-ایزد در میان ملت های گوناگون دنیای باستان،کهن ترین سنت و باور دینی بود.تندیس مادر-ایزد،با سینه و شکم بزرگ تماد باروری بود.در سرزمین ایران باستان نیز پرستش مادر-ایزد رواج داشت.آناهیتا نخستین ایزد-مادر است.

سنجاق مفرغی یافته شده در لرستان،مربوط به هزاره ی دوم پیش از میلاد،نشانی از وجود ایزد بانو آناهیتا در آن دوره است.این سنجاق،صفحه ی بزرگی است که در مرکز آن سری برجسته قرار دارد.این نقش ،تصویر ایزد بانوی اقوام آسیایی است که آن را در گستره ای از آسیای صغیر گرفته تا شوش می پرستیدند.این گونه آثار در نقاط گوناگون سرزمین ایران کشف شده است.

اردیسو آناهیتا،ایزد بانوی باروری و آب های جهان،با نام های ناهید،آناهید و آناهیت نیز خوانده شده است.نام آناهیتا را نخستین بار در کتیبه های اردشیر دوم هخامنشی در همدان و شوش می بینیم.این نام پس از اهوره مزدا و پیش از نام ایزد مهر«میترا»نقش شده که نشانگر جایگاه بالای اوست.

پس از آن،ایزد آناهیتا چون ایزد مهر به دین زردشتی راه یافت.زیرا دو ایزد مهر و آناهیتا در فکر و باور و اندیشه مردم سرزمین ما جایگاه ویژه ای داشتند.بدین سان،مغ های زردشتی توانستند این دو ایزد را به راحتی کنار نهند.آن گاه سرود های شکوهمندی در ستایش دو ایزد مهر و آناهیتا ساخته و در اوستا ی نو ثبت شد.

۲۳مرداد
داشاراتا:شهریار کوشالا،پدر راما و بهاراتا و لاکشمانا و شاتروگنا.
راما:یکی از صور جهانیِِِ ویشنو،پسر بزرگ و مورد علاقه ی شاه داشاراتا،برادر بهاراتا و لاکشمانا و شاتروگنا، شوهر بانو سیتا.
بهاراتا:دومین صورت جهانی ویشنو،پسر دوم شاه داشارتا،برادر راما و لاکشمانا و شاتروگنا.
لاکشمانا:سومین صورت جهانی ویشنو،پسر سوم شاه داشارتا،برادر و ملازم راما،برادر بهاراتا و شاتروگنا.
شاتروگنا:چهارمین صورت جهانی ویشنو،پسر چهارم شاه داشارتا،برادر و ملازم بهاراتا،برادر راما و لاکشمانا.
جاناکا:شهریار ویدهاس،شوهر زمین،پدر سیتا.
سیتا:صورت جهانی لاکشمی،همسر ویشنو،دختر زمین و شاه جاناکا و همسر راما.
راوانا:شهریار اهریمنی لانکا و راکشاساها،دشمن خدایان و ناپایندگان.
ماریچا:وزیر راوانا،یکی از راکشاساهای اهریمنی.
کومبها-کارنا:برادر غول آسای راوانا،بزرگترین جنگجوی راکشاساها.
ویبهی شانا:برادر خوب و کوچک راوانا،شهریار لانکا و راکشاساها پس از مرگ راوانا.
سوگریوا:پادشاه میمون ها که در جنگ راما با راوانا،راما را یاری می دهد.
هانومان:پسر باد،میمون قهرمان بزرگ که راما را یاری داد.
نارادا:مرد فرزانه ی بزرگی که داستان زندگی راما را برای والمیکی نقل کرده است.
والمیکی:معتکف،شاعری که رامایانا را سرود،آموزگار پسران دو قلوی راما.
۲۲مرداد

گربه مقدس ترین حیوان،در میان همه ی حیوانات مقدس مصر باستان بود.در حالی که اکثر حیوانات تنها در بخش های خاصی از سرزمین مصر مورد تقدیس و پرستش قرار می گرفتند،گربه برای تمام رعایای فرعون مقدس محسوب می شد.

هرودوت نوشته است:اگر خانه ی یک مصری آتش بگیرد،صاحبخانه قبل از نجات گربه های خود،به فکر اطفای حریق نیست.و اگر گربه کسی بمیرد،صاحب آن به نشانه ی عزا مو های خود را کوتاه می کند.اگر کسی-به عمد یا غیر عمد-گربه ای را به قتل برساند،مجازات او مرگ است.دیودور خود شاهد اعدام یک شهروند رومی بدبخت بود که به جرم قتل یک گربه،به دار آویخته شد.دیودور نوشته است با وجودی که حکومت مصر به خاطر ترس از رومی ها تمام تلاش خود را برای نجات این شهروند رومی به کار گرفت،نتوانست در برابر خشم مردم و خواسته ی کاهنان کاری را از پیش برد.لاشه ی گربه ها مومیایی و سپس به خاک سپرده می شد.تعداد بی شماری از گربه های مومیایی شده را می توان در اکثر موزه های جهان مشاهده کرد.

۲۲مرداد

اندرزنامه ها از گروه ادبیات شفاهی اند که از نسلی به نسلی همراه با دگرگونی هایی منتقل شده اند.از دیر باز در ایران،نقل سخنان حکمت آمیز درباره ی شیوه ی زندگی و تدبیر امور کشور،به صورت جملات قصار مرسوم بود. در دوران ساسانیان نیز یک رشته کارنامه ها و آیین نامه ها و پند نامه ها و اندرز نامه ها و داستان هایی پرداخته شد که شامل فلسفه ی علمی دقیق و جالبی به نام هندرچ بود.با فلسفه ی علمی در این دوران فرزانگی  در این سرزمین پدیدار می شوند.بدین سان،داستان های حماسی و غنایی بسیاری نوشته می شود و زندگی معنوی و فرهنگی ویژه ای گسترش می یابد.

یادگار بزرگمهر اندرزنامه ای از بزرگمهر بختگان،وزیر دانا ی انوشیروان است.برخی از اندرز های این مجموعه،از گونه ی اندرز های اخلاقی تجربی و برخی از گونه ی اندرز های دینی زرشتی است.این اندرزنامه در دوران اسلامی نیز از شهرت و اهمیت ویژه ای برخوردار بود.

۲۰مرداد

جشن های بازمانده از دوران باستان ایران،دو دسته اند:یکی جشن های دینی و دیگری جشن های ملی.برجسته ترین جشن های ملی،نوروز،مهرگان و سده اند.اما در اوستا از این جشن های ملی سخنی در میان نیست.در دوره ساسانیان،در متون میانه،از نوروز و مهرگان یاد می شود،اما از جشن سده سخنی نیست.جشن های دینی که در سنت کهن زردشتی در هر ماه،به هنگام یکی بودن نام روز و ماه برگزار می شد،از تقویم مصری تاثیر پذیرفته بودند.این تاثیر پذیری به دوره ی هخامنشیان می رسد؛زمانی که مصر یکی از ساتراپ های هخامنشی بود.

جشن نوروز

جشن نوروز و مهرگان،جشن های بسیار کهن فلات ایران اند.از هزاره ی سوم پیش از میلاد،در آسیای باختری دو جشن برگزار می شد:

-جشن آفرینش در اوایل پاییز

-جشن باززایی و ایزد نباتی در آغاز بهار

در سرزمین ایران نیز نوروز جشن بهاری و مهرگان جشن پاییزی بوده است.جشن نوروز،جشن عمومی سرزمین ایران،جشن پیروزی و فرمانروایی کامل جمشید،شاه نیک چهره و خوب رمه است.اگر چه نوروز،ریشه ای دینی و آیینی دارد،اما زردشتی نیست و در اوستا اشاره ای به این جشن به چشم نمی خورد.

در دوره ی هخامنشیان جشن نوروز در تخت جمشید برگزار می شد.«تخت جمشید مرکز آیینی و دینی در زمان هخامنشیان بود»در ادبیات میانه یا نوشته های مانوی و پهلوی،از نوروز بسیار سخن گفته می شود.

در سرزمین ما مردم چند روز پیش از نوروز،مردم به گورستان می رفتند و چراغ می بردند تا راه ارواح را روشن کنند.

۲۰مرداد

برج ایفل را«آلکساندر ایفل»برای نمایشگاه پاریس در سال 1889 میلادی ساخت.این نمایشگاه،برای بزرگداشت «انقلاب فرانسه»که یک قرن پیش از آن روی داده بود،بر پا شد.انقلاب در سال 1789 میلادی آغاز شد؛وقتی که جمعی از مردم خشمگین به زندان باستیل در پاریس حمله کردند.در واقع آنان سنگ سنگ این زندان را ویران و زندانیان را آزاد کردند.اکنون در فرانسه سالگرد سقوط زندان باستیل،روز ملی و تعطیل است.

برج ایفل در میدان شان دو مارس و در کنار رود سن واقع در پاریس است.برج ایفل که امروزه به عنوان نماد فرانسه شناخته می شود،پر بازدید ترین و شناخته ترین بنای جهان است.

ساخت برج ایفل در سال1887 آغاز و در 31 مارس 1889 به پایان رسید.در آغاز برج ایفل برای نمایشگاه جهانی و به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه ساخته شد اما پس از ساخت،این بنا مورد قبول همگان واقع نشد و 300 نفر که در بین آن ها می توان از امیل زولا،گی دوموپاسان،شارل گارنیه و آلکساندر دوما نام برد،به ساخت برج ایفل شدیدا اعتراض کردند.ساخت برج ایفل دو سال و دو ماه طول کشید و 850 نفر در ساخت آن کار کردند.