خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

زیر باران باید رفت ...
دوست را زیر باران باید دید ...
عشق را زیر باران باید جست ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است....

طبقه بندی موضوعی

اسطوره های هند

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ق.ظ
داشاراتا:شهریار کوشالا،پدر راما و بهاراتا و لاکشمانا و شاتروگنا.
راما:یکی از صور جهانیِِِ ویشنو،پسر بزرگ و مورد علاقه ی شاه داشاراتا،برادر بهاراتا و لاکشمانا و شاتروگنا، شوهر بانو سیتا.
بهاراتا:دومین صورت جهانی ویشنو،پسر دوم شاه داشارتا،برادر راما و لاکشمانا و شاتروگنا.
لاکشمانا:سومین صورت جهانی ویشنو،پسر سوم شاه داشارتا،برادر و ملازم راما،برادر بهاراتا و شاتروگنا.
شاتروگنا:چهارمین صورت جهانی ویشنو،پسر چهارم شاه داشارتا،برادر و ملازم بهاراتا،برادر راما و لاکشمانا.
جاناکا:شهریار ویدهاس،شوهر زمین،پدر سیتا.
سیتا:صورت جهانی لاکشمی،همسر ویشنو،دختر زمین و شاه جاناکا و همسر راما.
راوانا:شهریار اهریمنی لانکا و راکشاساها،دشمن خدایان و ناپایندگان.
ماریچا:وزیر راوانا،یکی از راکشاساهای اهریمنی.
کومبها-کارنا:برادر غول آسای راوانا،بزرگترین جنگجوی راکشاساها.
ویبهی شانا:برادر خوب و کوچک راوانا،شهریار لانکا و راکشاساها پس از مرگ راوانا.
سوگریوا:پادشاه میمون ها که در جنگ راما با راوانا،راما را یاری می دهد.
هانومان:پسر باد،میمون قهرمان بزرگ که راما را یاری داد.
نارادا:مرد فرزانه ی بزرگی که داستان زندگی راما را برای والمیکی نقل کرده است.
والمیکی:معتکف،شاعری که رامایانا را سرود،آموزگار پسران دو قلوی راما.
ویشنو خدا ی بزرگ و پاسدار حیات به زمین می آید تا راوانا را که هیولایی بزرگ و دشمن خدایان و آدمیان است،بکشد.ویشنو در زمین در قالب چهار پسر شاه داشارتا،یعنی راما و بهاراتا و لاکشمانا و شاتروگنا متولد می شود.راما با سیتا دختر زمین ازدواج می کند.
داشاراتا قصد دارد تا شهریاری را به راما،پسر بزرگش واگذارد،لیکن مادر بهاراتا او را وادار می کند تا پسر او را شهریار گرداند.راما برای مدت چهارده سال از آیودهیا تبعید می گردد.سیتا و لاکشمانا،راما را در این سفر یاری می دهند.
بهاراتا از حیله ی مادرش آگاه می شود و می کوشد راما را بازگرداند،لیکن راما خواسته ی او را نمی پذیرد.یکی از فرزانگان اسلحه ی خدایان را در اختیار راما می گذارد.خواهر راوانا شیفته ی راما می شود و چون راما او را نمی پذیرد،سپاه راکشاساها،به پیکار او بر می خیزند.راما جان از همه ی افراد سپاه می ستاند.
راوانا عزم می کند سیتا را به اسیری گیرد.مشاور او،ماریچا،در این نقشه حیله ای برای پیروزی او به کار می برد.پس از آن که سیتا اسیر شد،راما برای یافتن او از بوزینه ها کمک می گیرد.هنگامی که یکی از بوزینه ها به نام هانومان از محل سیتا آگاه می شود،راما و میمون ها تصمیم می گیرند راوانا را بکشند و سیتا را آزاد کنند.
راما و بوزینه ها به لانکا سرزمین راوانا می تازند و طی یک نبرد سخت راکشاساها را شکست می دهند و موفق به کشتن راوانا می شوند.راما سیتا را از اسارت آزاد می کند و از او می خواهد با گذر از آتش پاکدامنی خود را ثابت کند.سیتا از آتش عبور می کند و پاکدامنی  او ثابت می شود.
آن گاه راما و سیتا و لاکشمانا به آیودهیا باز می گردند.
راما سیتا را از خود می راند و سیتا در تبعید دو پسر دو قلو برای راما به دنیا می آورد.والمیکی به آن دو رامایانا می آموزد و هنگامی که راما آن راوانا را می شنود سیتا را به جانب خود می خواند اما سیتا به جای بازگشت نزد راما به نزد مادر خود زمین بازگشت.
پس از 1000 سال،راما و برادرانش به صورت ویشنو به آسمان باز می گردند.
در جهان باستان هر ملت دارای آیین و اسطوره های خود بوده.اسطوره های هر ملت برای مردمش دارای اهمیت و ارزش فراوانی بوده و سرگذشت و زندگی اسطوره ها و ایزدان را نسل به نسل برای یکدیگر نقل کرده اند.آیین هر ملت محترم و ارشمند است.خوب است ما نیز با مطالعه ی تاریخ و آیین های هر ملت با بینش و نگرش آن ها آشنا بشویم.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۳

نظرات  (۱)

جالب بود. تشکر
پاسخ:
خواهش می کنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">