خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

زیر باران باید رفت ...
دوست را زیر باران باید دید ...
عشق را زیر باران باید جست ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است....

طبقه بندی موضوعی

۱۰۵ مطلب با موضوع «تاریخ نوشته» ثبت شده است

۲۲شهریور

فون هربرشتاین سفیر معاصر امپراطوری روم مقدس می نویسد: «وضع زنان رقت بار است چون روس ها هیچ زنی را پاکدامن نمیدانند مگر آنکه در خانه محبوس شده و اجازه بیرون رفتن نداشته باشد.» هیچ زنی اجازه نداشت حتی با زن همسایه صحبت کند اما زنان فالگیر همه جا می رفتند.

سراسر کشور در بند خرافات بود. در همه طبقات جامعه، مسیحیت و شرک بهم آمیخته بود. هر رویداد کوچک زندگی معنایی داشت و حادثه ای را پیشگویی میکرد. مثلا صدا کردن گوش علامت آن بود که کسی مشغول بدگویی است. اگر انگشتان کسی میخارید نشان آن بود که سفری در پیش دارد. صدای غاز آتش سوزی را پیش بینی میکرد. اگر کسی آرزوی مرگ کسی را داشت باید مشتی از خاک زیر پای او را بردارد و با رمز و اشاره آن را در آتش بریزد. شنبه پیش از هفتمین یکشنبه عید پاک مردم در گورستان ها به رقص میپرداختند. پنجشنبه قبل از عید پاک برای احضار ارواح کاه می سوزاندند اما هیچ یک از این کار ها مانع رفتن مردم به کلیسا و رکوع و سجود و کشیدن علامت صلیب نمیشد.

در بین طبقه اشراف شکوه نماز عشا ربانی ارتدوکس روسی با شکوه البسه مومنان هماهنگی داشت. آنان وقتی به صحن وارد می شدند مانند کشیشان لباس های فاخر در بر میکردند. خداپرستان طبقات بالا کلاهی مخروطی به سبک کلاه های ایرانی با لبه پوست دوزی شده به سر می گذاشتند. چند پیراهن گلدوزی شده را یکی پس از دیگری روی هم می پوشیدند. بلندی این پیراهن ها تا سر زانو میرسید. روی این پیراهن ها ردایی زربفت بلند در بر میکردند و کمربندی زیر کمر می بستند که برجستگی شکمشان بیشتر نشان داده شود. به این کمربند خنجر و قاشقی آویزان بود. سرانجام روی تمام اینها قبای ابریشمی بلند با حاشیه پوست بر تن میکردند.

زنان طبقات اشراف بیشتر غرق لباس های فاخر بودند. بعضی از این البسه گشاد و برخی تنگ بود. بعضی ابریشم و بعضی زربفت و بعضی جواهر نشان و پوست دوزی شده بود. این زنان گیسوان خود را با کلاهی از پارچه کتانی لطیف که زیر چانه گره میخورد، می پوشاندند. گردن و مچ دستانشان پوشیده از جواهر بود. چکمه های بلندی از چرم رنگین مروارید دوزی شده به پا می گردند. بهتر است بگوییم زنان طبقات بالا به تمام معنی جواهر بودند و نمیتوانستند راحت و آسان حرکت کنند.

مردان روسی ریش خود را نمی تراشیدند این کار نشانه قدرت و موقعیت ممتاز آنان نزد خداوند بود چون خدا خودش هم ریش داشت!! :)

زن ها به صورت خود پودر و سرخاب فراوان می مالیدند نه برای زیبایی بل آن طوری که میگفتند برای پنهان داشتن شرم از نشان دادن پوست برهنه صورتشان بود. پوست برهنه بدن وسوسه ارتکاب دائمی گناه بود.

۰۱شهریور

با نام ولادیمیر ایلیچ اولیانوف در خانواده ای از طبقه ای متوسط به دنیا آمد. پدرش خرده بورژوایی لیبرال بود که به تدریس ریاضی مشغول بود و مادرش دختر یک پزشک آلمانی بود. در 1901 به دلیل فعالیت های انقلابی، پس از به دار آویخته شدن برادرش به سیبری تبعید شد. در آن جا نام مستعار لنین را برای خود برگزید. (جالبه دولت تزاری روسیه اکثر نخبه ها و ادیبان روسیه رو که عقاید سیاسیشون به ذائقه دولت خوش نمیومد رو به سیبری تبعید میکرد با این حال انگار سیبری پایگاهی درخشان تر از پاریس برای شکوفایی استعداد ها بوده :) 

لنین به عنوان روزنامه نگار . شبنامه نویس فعالیت می کرد، بیشتر دوران زندگی خود را در خارج از روسیه گذراند و در خلال سالهای تبعید در لندن، حزب بلشویک انقلابی را بنیان نهاد. («большевики» بلشویک در روسی به معنای اکثریته)

حزب مزبور نه برای برابری توده ها، بلکه برای دیکتاتوری پرولتاریا و طبقه نخبگان انقلابی فعالیت می کرد که می ترسیدند منظور لنین یک فرد و آن هم خودش باشد.

۱۹تیر

کاترین «Catherine de Médicis» یکی از اعضای خانواده قدرتمند دومدیسی بود که از سال 1434 تا 1737 با قدرت استبدادی بر کشور توسکان فرمانروایی می کردند. کاترین در 1533 با ولیعهد فرانسه که در 1547 با نام هانری دوم بر تخت نشست، ازدواج کرد.هانری دوم در 1558 بر اثر ضربه ای که در حین مسابقه نیزه بازی، یکی از نگهبانان اسکاتلندی او به طور تصادفی بر سرش زد، درگذشت. در 1560، فرانسوای دوم، فرزند ارشد کاترین با مری استوارت ملکه ی اسکاتلند ازدواج کرد، اما به فاصله چند ماه در همان سال درگذشت. پادشاه جدید، شارل نهم، پسر ده ساله ای بود که تا رسیدن به سن قانونی، مادرش ملکه کاترین دومدیسی با عنوان نایب السلطنه بر فرانسه حکومت کرد. 

۳۱فروردين
سلطان بایزید یکم، فرزند ارشد سلطان مراد یکم بود که از سال 1389 تا سال 1402 میلادی بر تخت سلطنت تکیه زد. وی تصمیم داشت سراسر آناتولی را متحد سازد. در فاصله سالهای 1389 تا 1395 بلغارستان و یونان را به امپراطوری خویش افزود. در 1394 قسطنطنیه را محاصره کرد که نتیجه آن آغاز جنگی صلیبی دیگر بود. در سال 1396 «سیگیمسستون» امپراطور بیزانس را در نبرد نیکوپولی شکست داد و برای بزرگداشت این پیروز مسجد بزرگ اول کامی را در بورسا ساخت.
در سال 1402 در نبرد آنکارا با تیموریان شکست خورد و به اسارت تیمور گورکانی درآمد. تیمور برای تنبیه بایزید یکم دستور داد همسران بایزید را حاضر کنند و بایزید را مجبور به طلاق دادن آن ها کرد و خود، آنان را در همان مجلس عقد کرد.
این موضوع سبب شد که پس از آن سلاطین عثمانی برای پیشگیری از وقوع مجدد رسوایی پیش آمده برای جدشان، تن به ازدواج نکاحی ندهند و از آن پس کنیزان در حکم همسران سلطان و مادر شهزادگان آنان بودند و گاهی موفق به دریافت مقام والده سلطانی می شدند این روند تا زمان سلطان سلیمان قانونی ادامه یافت.
۲۰مرداد

الیزابت باتوری زنی زیبا و افسانه ای بود که در سال 1560 در یکی از منتفذ ترین و ثروتمند ترین خانواده های ترانسیلوانی به دنیا آمد. او خویشاوندان نیرومندی از جمله یک کاردینال و چند کشیش و یک پسر عمو داشت که نخست وزیر مجارستان شد و عمویش به نام شاه استفان بر تخت شاهی لهستان نشست (1575 -1586) لیکن باقی خویشاوندانش دیوانه و تا حدودی فاسد شناخته می شدند!

الیزابت در پانزده سالگی با کنت فرنز نارداسدی بیست و شش ساله پیمان زناشویی بست، ولی نام خانوادگی خود را به سبب داشتن قدمت و شهرت بیشتر از نام شوهرش، حفظ کرد.آنان پس از ازدواج به دژ کوهستانی چشته واقع در ایالت نیترا در جنوب غربی مجارستان نقل مکان کردند.

کنت بیشتر وقت خود را در جنگ با ترکان عثمانی سپری می کرد و از این رو لقب «قهرمان سیاه مجارستان» را کسب کرد (حالا چرا سیاه رو نمیدونم!)

۱۴مرداد

مری تئودور نخستین ملکه ای بود که بدون وابستگی به دیگران بر انگلستان فرمانروایی کرد. سرکوب بی رحمانه پروتستان ها، برای او لقب «مری خونین» را به ارمغان آورد. او دختر هنری هشتم و کاترین آراگون بود و هنگامی که هنری هشتم مادرش را در 1533 طلاق داد، او فرزند نامشروع اعلام و از داشتن عنوان شاهزادگی محروم و مجبور شد از مذهب کاتولیکی دست بکشد، هر چند در خلوت به اجرای مراسم آن ادامه می داد.

پس از مرگ برادر ناتنی ضعیف و رنجورش، ادوارد ششم، شورش پروتستان ها لیدی جین گری را بر تخت سلطنت نشاند و مری به نورفولک گریخت؛ هر چند احساسات عمومی مردم بر این پایه بود که مری وارث قانونی تاج و تخت است. از این رو، هنگامی که مری به لندن بازگشت مورد استقبالی پیروزمندانه قرار گرفت.

۲۸اسفند

بر روی چهار و چهارشنبه، پژوهش هایی انجام گرفته چه آنکه عدد چهار، اصل و ریشه حیات تلقی شده است؛ چهار، نمایانگر چهار عنصر (باد، خاک، آب و آتش) می باشد که عامل ایجاد طبیعت هستند. پس نخستین چهارشنبه اسفند به باد تعلق دارد، دومین چهارشنبه به خاک، سومین چهارشنبه به آب و بالاخره چهارمین چهار شنبه را مخصوص آتش دانسته اند.

با توجه به اهمیت چهار عنصر و همچنین اهمیت آتش در واقع چهار شنبه سوری می تواند، تداخل اهمیت چهار و عنصر آتش باشد.

چهار یکی از کامل ترین ارقام است . چهار یعنی کلیت، تمامیت، زمین، نظم و عقل. چهار نشان دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار رود بهشت و ... است.

از دور ترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از عدد چهار برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده می شد. چهار نمادی است از دنیای ساکن و سازمان یافته که  حرکت در آن، از نقطه ای ساکن آغاز می گردد و با رفتن به چهار سوی اصلی، صلیب یا مربع را می سازد.

۲۰آذر

در سال 614 میلادی، هنگامی که ایرانیان، در جنگ با رومیان شهر اسکندریه را محاصره کردند، رومیان برای آن که ثروت عظیم خود را از غارت نجات دهند، هرچه داشتند در چند کشتی بار کردند تا آن ها را از مهلکه برهانند، ولی بادی شدید خط سیر کشتی ها را تغییر داد و به دست لشکریان خسرو پرویز افتاد و به «گنج باد آورده» معروف شد.

ماجرای گنج گاو هم چنین بود که روزی کشاورزی زمین را شخم می زد، تیغه گاوآهنش در دسته کوزه ای پر از زر فرو رفت. کشاورز به دربار رفت و آن را به شاه تحویل داد. شاه دستور داد آن زمین را بگردند. سربازان زمین را گشتند و ثروت فراوانی از خاک بیرون آوردند. شاه کوزه ای را که کشاورز به دربار آورده بود، به او بخشید. این گنج عظیم به گنج گاو شهرت یافت.

۱۹آذر

دماوند یا دنباوند به معنای دمه و دود و بخار به مناسبت آتشفشانی بودن است. دماوند بلند ترین قله سلسله جبال البرز است.

معروف است که سلیمان نبی، صخر المارد (سنگ سرکش) که یکی از دیوان بود را در آن جا زندانی نمود.

نام دماوند در تورات آمده و صورت قدیمی آشوری آن «بکین» است. در داستان های قدیمی دماوند را پایان دنیا می دانسته اند.

اسطوره آرش که در آن مرز ایران و توران با پرتاب تیر آرش مشخص می شود در دماوند کوه رخ می دهد.

به طور کلی کوه ها در ایران و جهان مقدس بوده اند.

۰۲آبان
بالدر (balder) پسر اودین (odin) خدای خدایان اسکاندیناوی است. بالدر هم در زمین و هم در ملکوت عزیز ترینِ خدایان بود. او در اساطیر اسکاندیناوی پروردگار روشنایی است. او شبی مرگ خود را به خواب می بیند وقتی خواب را برای مادرش، فریگا (frigga) تعریف می کند، مادرش تصمیم می گیرد او را از این خطر حفظ کند و نگذارد کوچک ترین آسیبی به او برسد.
آن زن به سراسر دنیا سفر کرد و هر چیزی، جاندار یا بی جان، را که دید، سوگند داد که به فرزندش آسیب نرسانند. بالدر پس از این پیمان رویین تن شد. اما پدرش، اودین، هنوز بیمناک بودبرای همین به دنیای مردگان رفت که خانه الهه مردگان بود، در آن جا دید، مردگان همه شادی کنان به صف ایستاده اند و خانه آخرت را برای ورود بالدر آراسته اند.