خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

زیر باران باید رفت ...
دوست را زیر باران باید دید ...
عشق را زیر باران باید جست ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است....

طبقه بندی موضوعی

زنان در دوران ساسانیان

پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۵۹ ق.ظ

در امپراتوری ساسانی، دین حکومتی زرتشتی تعیین کننده رابطه بین زن و مرد بود. این روابط شامل نقش زن و مرد، رسوم ازدواج و حقوق زنان در جامعه می‌‌شد. اصول اخلاقی‌، ساختار زندگی‌ زناشویی و رسوم اجتماعی ساسانیان، توسط متون مذهبی‌ و قوانین زمان تعیین می‌‌شدند. زنان گرچه از حقوق اجتماعی همچون صاحب ملک بودن بهرمند بودند ولی‌ این امتیازات بسته به طبقه اجتماعی زن داشت (ممتاز، تحت انقیاد، یا مستقل).

پیش از اینکه اعراب مسلمان ایران را فتح کنند، محققا زنان ایران در شُرُف تحصیل حقوق و استقلال خود بوده‌اند.

تورج دریایی، (استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا) با انتقاد از نگاه فمنیستی به تاریخ ساسانی، می‌گوید، با زنان رفتاری جداگانه نباید داشت، چون آنان نیزجزئی از جامعه بودند و بر حسب طبقه‌ای که به آن تعلق داشتند، از همان حقوق و امتیازاتی که آیین زرتشت برای کل جامعه و هر طبقه در نظر می‌گرفت، برخوردار می‌شدند. 

وضعیت قانونی و اجتماعی دوره ساسانیان مبنی بر احکام زند و اوستا بود. چند زنی نیز وجود داشت البته در عمل مردان کم بضاعت به طور کلی بیش از یک زن نداشتند. در این دوران رییس خانه از حق ریاست دودمان بهره‌مند بود.


نابرابری میان زنان به عنوان جنس دوم و مردان به عنوان جنس اول، از آغاز عصر تمدن تا قرن بیستم و به تعبیر برخی تا امروز وجود داشته و دارد. با اینحال نگاهی به حضور زنان در عصر ساسانی نشان میدهد که سیر نزولی جایگاه زن در تمدن ایرانی، در دوره ی ساسانی معکوس شده و سیر صعودی یافته و با پایان عصر ساسانی، دوباره نزولی شده است  حضور زنان در شواهد برجای مانده ازین دوران شاهدی بر این حقیقت است. در یک پژوهش، در ۸۰ نمونه بررسی شده قطعات گچبری، موزاییک، ظروف زرین و سیمین، نقش برجسته‌ها، مهرها و نگین‌ها در ۱۹ مورد(۲۳٫۷۵٪) زنان ظاهر شده‌اند. در ۱۱ مورد در کنار مردان(۵۷٫۸۹) و تنها در ۸ مورد (۴۲٫۱٪)به تنهایی و مستقل نمایش داده شده‌اند. این در حالی است که پیش از این دوره، هرگز همین حضور پررنگ را نیز در آثار هنری ایران نداریم. اگرچه در ۵ مورد از ۳۴(۱۴٫۷٪)نقش برجسته ساسانی زنان (آنهم در کنار مردان) به تصویر کشیده شده‌اند. ولی همین حضور هم در دوره های پیش از ساسانی، وجود ندارد.

"مراسم اعطای قردت و دیهیم بخشی به ملکه‌ها در هنر ساسانی پدیده‌ای ناشناخته است”ولی باید توجه داشت که این پدیده در کل تاریخ ایران تا عصر حاضر، غایب است. سایر پدیده های مربوط به زنان، کاملا یکسان با دیگر سرزمین ها در همان عصر است. که همیشه و همه جا، زن جنس دوم در نظر گرفته شده است.

نگاهی به کتاب‌های دوران ساسانی، نشان از دو اصل بنیادین در موضوع زن بوده است. نخست اهمیت زن و مدون‌بودن همه شئون و حقوق مرتبط با او به گونه‌‌ای که سلیقه‌ها را به کم‌ترین حد ممکن تنزل می‌دهد. دوم جایگاه ثانوی زن به نسبت مرد؛ به گونه‌ای که هرگز نه از آن بالاتر و نه هم‌رده با آن قرار می‌گیرد. اوستا ویژگی‌های زن مطلوب را این چنین برشمرده شده‌است :"زن جوان درست گوهر، استوار، نیکنام، خوش‌خیم، خانه‌افروز که شرم و بیمش نیک و پدر و نیا و سالار خویش را دوست بدارد و زیبا و خوش‌اندام است بر زنان همال خویش رد است".  در گات‌های زرتشت و دیگر بخش‌های اوستا، همواره به زن و مرد هم‌زمان و برابر با یک اشاره شده است و در کتاب‌های تفسیری نیز نمونه‌ای نداریم که زن نادیده انگاشته شده باشد. زن پس از اینکه به خانه شوهر می‌رفت تمام پیوندهای قانونی اش با خانواده قبلی‌اش بریده می‌شد. فرزندانی که از این ازدواج پدید می‌آمدند نام‌، ثروت و مرتبه اجتماعی پدر را به عنوان اخلاف قانونی او به ارث می‌بردند.  موضوع دیگری که در قانون ساسانی شرح زیادی درباره آن داده شده‌است، مسئله قیمومیت صغیران و زنان و خانواده‌های بدون اعضای مذکر بود.”گماردن یک قیم، همواره وظیفه اعضای مذکر خانواده یا تیره بود و این قیم معمولا مرد بود. “پس از فوت شوهر قیم زن بزرگ‌ترین پسر بالغ او یا در صورتی که پسر نداشت نزدیک‌ترین خویشاوند مذکر شوهرش بود.”  زن در ایران ساسانی از حق مالکیت درست همچو مرد برخوردار بود. به گونه‌ای که به هنگام جدایی از همسر (البته با اجازه مرد) و ازدواج با مرد دیگر، دارایی‌های منسوب به او از شوهر نخست ستانده می‌شد. حضانت فرزندان نیز با مرد بود که می‌توانست آن را به شوهر نوین زن بدهد.  انسان‌شناسان معتقدند “چندشوهری در فرهنگ‌هایی رواج دارد که زندگی در آن‌ها دشوار است زمین کمیاب است و داشتن یک همسر در واقع یک نوع بار اقتصادی به شمار می‌آید.” در مورد جامعه ایران در عصر ساسانی شاید بتوان این نتیجه را عنوان کرد که از طریق چندشوهری زن و تولد فرزند پسری که جانشین قانونی مرد محسوب می‌شد، امکان حفظ دارایی‌ها و اموال تضمین می‌شد. 

طبقات دوران ساسانی بنابر اوستا عبارت بودند از روحانیون، ارتشتاران، واستریوشان (گله‌داران و کشاورزان) و دیوان‌سالاران. این طبقات اجتماعی آشکارا گروه‌هایی مردانه‌اند. با توجه به اینکه همه اوستاشناسان هم‌داستان‌اند که اوستا در ۱۲۰۰ تا ۴۰۰ پیش از میلاد نگاشته شده و تنها بر سر مکتوب‌شدن آن با دبیره‌ی کنونی‌اش – دین دبیره – در دوران ساسانی بحث شده، بدیهی‌ است که این طبقات و تدوین این نظام مردسالارانه‌ی دینی، دست‌ کم نیم‌هزاره پیش از ساسانیان وجود داشته است. با این همه باید اذعان کرد که در کتاب‌های زند و تفسیر که همه در دوره ساسانی نگاشته شده‌اند، همین نگاه مردانه به جامعه کاملا بازتعریف و سامان‌مند شده است. از جمله در کتاب پهلوی شایست ناشایست چهار درجه مهتری تشخیص داده شده است: “خانه خدا (مرد خانه)، کدخدا (مرد روستا) و ایلخان (مرد قبیله)، فرمانروا (مرد کشور).”  آثار دینی دوره ساسانی در نگاه به زن و مرد کاملا هم‌دست نیستند. برای نمونه با اینکه همه جا گفته شده است که مجردبودن و دوری از همسرگزینی، در فرهنگ زرتشتی دوره ساسانی بزرگ‌ترین گناه و حتی جرم به شمار می‌رفته‌است ولی نویسنده کتاب شایست نشایست می‌نویسد، زن شوهر نکرده گناهکار است و نه مرد بی‌زن. در متن پهلوی خسرو و ریدگ، زمانی که خسرو از خوش آرزو در مورد زنان می‌پرسد وی چنین جواب می‌دهد: “بهترین زن آن است که پیوسته در اندیشه عشق و محبت به مرد باشد اما از حیث اندام و هیئت نیکوترین زنان کسی است که بالایی میانه و سینه فراخ و سر و سرین و گردنی خوش ساخت و پاهایی خُرد و کمری باریک و کف پایی مقعر و انگشتانی کشیده و تنی نرم و استوار دارد. باید که سینه‌اش چون به، ناخنش چون برف سپید، رنگش سرخ چون انار و چشمش بادامی و نرم مانند کرک بره و ابروانش چون کمان و دندان‌هایش سفید و ظریف و گیسوانش سیاه مایل به سرخی و بلند و هرگز گستاخ سخن نراند.  تاکنون نمونه‌ای از اعمال خشونت فیزیکی مردان علیه زنان مشخص نشده‌است. به نظر می‌رسد کنترل زنان و اعمال قدرت مردانه به شکلی ظریف و نمادین صورت می‌گیرد، اما به شکلی نیرومند و گسترده تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی این دوران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. 

بارتولومه می‌نویسد:حتی آموزش علم حقوق در میان زنان عصر ساسانی بیگانه و نامأنوس نبوده است و گمان نمی‌رود که این علاقه به آموزش، در مورد رشتههای عمومیتر و غیراختصاصی‌تر کمتر موجود بوده باشد. زن می‌توانسته است در دادگاه به سود خود اقامه دعوا کند. در موارد فراوانی گزارش شده است که شوهری حق تصرف در بخش معینی از اموال خانوادگی و یا بهای آن را به زن خود واگذار کرده است…. در یک مورد جالب دیگر می‌خوانیم که مردی با دو زن قرادادی می‌بندد که یک «شرکت سهامی تجاری» تشکیل دهند و در این شرکت هر یک از سه طرف دارای حقوق برابر باشند. به استثنای حق فسخ قرارداد که برای مرد باقی می‌ماند. از آنچه که منابع و مآخذ با اطمینان خاطر در اختیار ما می‌گذارند، می‌توانید ملاحظه کنید که زن در امپراتوری ساسانی، جدا راه تعالی و استقلال حقوقی خود را می‌پیموده و نیز بخش بزرگی از این راه را در پشت سر داشته است. ولی پیروزی عرب و سرنگونی امپراتوری ساسانی دوباره موجب شد که این کامیابیهای زن، همه یکباره طریق زوال و تباهی در پیش گیرند. بغ نسکصریحا از آموزش زن در فن خانه‌داری بحث می‌کند. با این همه به باور کریستن‌سن زنان خانواده‌های ممتاز آموزش‌های بسیار عمیق در دانش به دست می‌آوردند. این مطلب از کتاب ماتیکان هزار دادِستان به دست می‌آید و آن این است: «یکی از دادوران در زمانی که به دادگاه می‌رفت، پنج زن او را در بر گرفتند و یکی از آنها پرسش‌هایی از او نمود درباره برخی از موارد ویژه در بحث گرو و ضمانت. همین که به واپسین پرسش رسید، دادور پاسخی نداشت. آنگاه یکی از زنان گفت: ای استاد، مغزت را از این بابت خسته مکن! و بی‌تعارف بگو نمی‌دانم!به علاوه ما خود پاسخ آن را در تفسیری که مغان اندرزبد نوشته است، خواهیم یافت.

در جامعه ساسانی، زنان جوان وقتی‌ به سنّ پانزده و یا گاهی‌ حتی جوانتر می‌‌رسیدند برای ازدواج آماده محسوب می‌‌شدند. وظیفه مذهبی‌ پدر این بود که شوهر مناسبی برای دخترش پیدا کند و توصیه می‌‌شد که شوهر باهوش، با تربیت و صاحب زمین زراعی می‌‌بود. علاوه بر این، وظیفه پدر یا قیّم این بود که نماینده عروس در مذاکرات قرارداد ازدواج باشد. این قرارداد، پول و ملکی‌ که به عروس تعلق می‌‌گرفت را تعیین می‌‌کرد، و میزان نفوذ شوهر و محدودیت هایی که بر زن می‌ توانست اعمال کند را مشخص می‌‌نمود.

بارتولومه مینویسد: “دختر می‌توانست به پدر و یا قیم خود اظهار دارد که از پذیرش پیشنهاد پیوند زناشویی که خواستگاری به او کرده و پدر موافق است، خودداری خواهد کرد و پدر نیز ناگزیر از پذیرش خواست وی می‌گردید. بدین ترتیب، پدر اجازه نداشت که دختر خود را به زناشویی با کسی مجبور کند و یا حتی هنگام پرهیز دختر از هرگونه زناشویی، پدر نمی‌توانست او را از ارث محروم سازد و یا به وسیله دیگری او را کیفر دهد. در ایرانِ ساسانی کودکانِ [حاصل از] روابط آزاد را پیک خدایان می‌خوانده‌اند. دختران در صورتی که پدرانشان مانع ازدواج دلخواه آنان می‌گشتند، می‌توانستند به روابط آزاد تن در دهند و در این هنگام کلیهٔ حقوق آنان نیز محفوظ می‌ماند. در مورد این گونه مسایل، مردم دوره ساسانی، کم‌تعصب و دارای سعه صدر و بلندنظری و بینشی بلند بوده‌اند.

متون ادبی پس از اسلام و نگاره های دوره ساسانی هردو بر حضور آزادانه زنان در مجالس بزم تاکید دارند  زن و شوهر هردو از حق طلاق برخوردار بودند و برای آنان گواهی طلاق صادر می‌شد.

دین زرتشتی در جامعه ساسانی، همچنین منجر به شیوع ازدواج با جگر گوشه ها شد.مردان مجاز بودند با دختران، خواهران و مادرشان ازدواج کنند. بلکه این کار زاهدانه و ارزشمند تلقی‌ می‌‌شد و در مقابل نیروهای شیطانی ثمر بخش محسوب می‌‌گردید.رهبران مذهبی‌ زمانه، ازدواج درون خانواده را تشویق می‌‌کردند و مدعی بودند که این مساله به تقلید از خود خلقت است. علاوه بر این، کاهنان ادعا می‌‌کردند که ازدواج با محارم، "پسران قدرتمند تر و دختران با تقوی تر و فرزندان با کیفیت و کمیت بیشتر تولید می‌‌کند و به خلوص نژاد و انتشار آن کمک می‌‌کند.

این مساله با مقاومت بسیاری روبرو شد که منجر به تغییر مذهب بسیاری به مسیحیت گردید و گفته می‌‌شود از علت‌های سقوط دین زرتشتی است.

 نکته مورد اشاره دیگر این است که چند همسری به امکانات مرد وابسته بود. در نتیجه میزان چند همسری در قشر فرودست به اندازه قشر ثروتمند نبود چرا که استطاعت آن وجود نداشت.

در اوستا آناهیتا در تجلیات مادی به صورت دوشیزه‌ای زیبا پیکر و خوش‌اندام بر افراد متجلی می‌شود.در آبان‌یشت که به این الهه اختصاص دارد نام بیش‌تر پهلوانان و شاهان را می‌یابیم که بردرگاه ایزدبانوی نامدار اردویسور آناهید نماز می‌گزارند، قربانی می‌کنند و درخواست می‌کنند. 

از میان شش امشاسپند یا فرشته یاور اهورا مزدا، سه تای آن‌ها (سپندارمز، خرداد، امرداد) مادینه و سه تای آن‌ها (بهمن، اردیبهشت، شهریور) نر هستند. ایزدان مهمی چون بهرام و تیشتر، نرینه و در برابر آن‌ها اردویسور آناهیتا و ایزد دین مادینه‌اند. اگر میترا را بی جنس بگیریم، باید گفت که برابری جنسی در آیین مزدیسنای متاخر (دوره ساسانی) در هیچ دین دیگری در آن زمان و پس از آن پیشینه نداشت. در اهمیت و نقش ایزدبانو آناهیتا که برخی آن را خدای قومی ساسانیان می‌شمارند، بسیار سخن گفته شده است. آناهیتا از حالت ایزدبانوی آب‌ها در عصر نخستین آریایی، در دوران هخامنشی به معادلی برای آفرودیت یونانی و ایشتار بابلی تبدیل می‌شود. در دوره سلوکی (هلنی) نیایشگاه‌های به سبک غیرایرانی در غرب ایران ساخته می‌شود که به حضور خود تا دوران ساسانی ادامه می‌دهد. با این‌حال به نظر می‌رسد دست‌کم از دوره ساسانی، این نیایشگاه‌ها آن کارکردهای ویژه‌ی خود را زیر تاثیر محکومیت اکید و شدید این گناه در دین مزدیسنی، به‌کل از دست داده و آتشکدهشدند. که مهمترین آنان آتشکده‌ی رسمی خاندان اردشیر بابکان یعنی آذر آناهید استخر است. ناهیدکده‌ها در فرهنگ پس از اسلام تغییر کاربری داده و بسیاری از آنان با نام قلعه‌دختر، پل‌دختر یا آرامگاه‌هایی منسوب به زنان و دختران بزرگزاده باقی مانده‌اند. آناهیتا نخستین بار در دوره ساسانی، در زمان نرسه به تصویر کشیده می‌شود. نرسه سنت دریافت دیهیم پادشاهی و فره ایزدی از اورمزد که همیشه به گونه‌ی مرد ترسیم می‌شد را ترک گفت و یک زن را جایگزین او کرد. این سنگ‌نگاره‌ی شگفت‌آور و پرسش‌برانگیز را کریستین‌سن و دیگر غربیان -و به پیروی از آنان بیش‌تر ایرانیان- به دلیل زن‌بودن، آناهیتا دانسته‌اند. حرکتی که نه تا آن‌ زمان معمول بود و هم پس از آن تکرار شد. می‌توان به آناهیتابودن این نگاره شک کرد. ولی در یک چیز تردید نیست و آن اینکه او به هر روی "یک زن" است. حتی اگر نگاره ی مردِ برسم‌به‌دستِ هاله‌به‌سر در تاق بستان را در پشت سر اردشیر دوم ساسانی، میترا بگیریم (که این در تضاد کامل با میترا در مهریشت اوستا‌ست) این تک اثر بی‌صاحب، به هیچ‌روی با بی‌شمار آثار هنری مربوط به بانوی هماورد او یعنی آناهیتا مقایسه‌پذیر نیست.  و این در شرایطی است که در همان دوره در هیچ تمدنی، ایزدبانوان از ایزدمردان پیشی نگرفته‌اند. ۳۰۰سال پس از نرسه، این بار در تاق‌بستان، در سنگ‌نگاره خسرو پرویز، او با اینکه تاج را باز از دستان یک مردمی‌گیرد، ولی این بار یک زن (شاید آناهیتا) در پشت سر او ایستاده و بر پشت پایش آب می‌ریزد.

جامعه‌ی ساسانی هم‌چون همه جوامع باستانی متمدن، گروه‌بندی شده بوده است. ولی به نظر می‌رسد که مفهوم گروه در این جامعه، نه طبقه‌ی عمودی و از بالا به پایین، بلکه افقی، موازی و صنفی بوده باشد. با این حال در ایران ساسانی هم‌چون همه‌ی کشورهای متمدن جهان تا پیش از انقلاب صنعتی، کشور بر پایه ساختار جنسیتی جامعه استوار بود. در این گونه نظام‌ها جنسیت مذکر به خودی خود یک امتیاز محسوب می‌شود و مردان بر زنان برتری دارند. بازتاب این نظام در مواردی مانند حق ارث، جانشینی، قیمومیت و سرپرستی خانواده،نمود می‌یابد. برخلاف آنچه دژم‌خوی تلاش کرده نشان دهد، تورج دریایی می‌گوید، با زنان رفتاری جداگانه نباید داشت، چون آنان نیزجزئی از جامعه بودند و بر حسب طبقه‌ای که به آن تعلق داشتند، از همان حقوق و امتیازاتی که آیین زرتشت برای کل جامعه و هر طبقه در نظر می‌گرفت، برخوردار می‌شدند. 

به نظر می‌رسد دوره‌ی ساسانی یک استثنا در سیر نزولی وضعیت زن در تمدن‌های جهان محسوب می‌شود. برای نمونه اگر در یونان و رم، وضعیت زن در میانه‌ی هزاره یکم میلادی به مراتب بدتر از وضعیت زن در یونان عصر کلاسیکبود، در ایران ساسانی، زنان در طول دوره ۴۳۰ ساله ساسانی رو به جلو بوده‌‌اند. برای نمونه در زمان پادشاهی شاپور یکم، دومین شاهنشاه ساسانی، برای نخستین بار در تاریخ ایران، پادشاه در سنگ‌نوشته‌ی رسمی‌اش به شهبانویش با نام اشاره دارد. کمی بعد در زمان بهرام دوم، برای نخستین بار در تاریخ ایران، شهبانو در سنگ‌نگاره‌ی رسمی، در کنار پادشاه حضور دارد. اندکی بعد شاهنشاه (نرسه) دیهیم شاهی خود را از دست یک زن می‌گیرد .و سپس در هنگام کودکی شاپور دوم، ملکه مادر، به همراهی بزرگان، فرمانروایی می‌کند .

روند صعودی وضعیت سیاسی زن در دوران ساسانی در سده پنجم میلادی ادامه دارد. آنجا که به هنگام شاهنشاهی پیروز و درگیری‌اش با برادر شورشی، مادر او شهبانو دینگ در تیسفون به نام خود به‌تنهایی مهر می‌زند.  در همین زمان در خدای‌نامه که تاریخ رسمی کشور بود و تصویری از آن در شاهنامه‌های دوران اسلامی منعکش شد به پادشاهی زنی به نام “همای” در دوران کیان (کیانی) – نیاکان ساسانیان – اشاره می‌رود و این الگوسازی که به‌وضوح دست‌پخت ساسانیان بود، در دوران خسرو پرویز بیش‌تر خود را نمایان می‌کند. همسران او مریم و شیرین در سیاست دست بالا را داشتند و پس از خسرو پرویز، -البته در هنگام نبود پسری از او- دخترش پوراندخت و پس از درگذشت او، خواهرش آذرمیدخت به پادشاهی می‌رسد. این برای نخستین بار در تاریخ ایران است که زنان به صورت دائمی و رسمی به تخت نشستند. کوتاهی فرمانروایی به سبب مرگ طبیعی پوراندخت و درگیری شخصی خاندان فرخزاد با آذرمیدخت از بخت و اقبال بود وگرنه از سوی جامعه پذیرفته شده بودند. این روند با فروپاشی دولت ساسانی، کاملا عکس شد و سیر حرکت زنان،در ایران هم‌چونان دیگر تمدن‌ها، نزولی شد.

در سیر الملوک خواجه نصیرالدین توسی از زبان مزدک می‌خوانیم : «زنان را چون مال یکدیگر شناسید و هر که را به زنى رغبت افتد، با او گرد آید و رشک و حمیت در دین ما نیست تا هیچ کس از لذات و شهوات دنیاوى، بىنصیب نباشد.» شاهنامه فردوسی نیز همین دیدگاه را به مزدک نسبت می‌دهد. 

در فرهنگ مسیحی – یهودی زن که از دنده چپ مرد آفریده شده‌است به دلیل گناه نخستین حوا، نماینده‌ی شیطان است. این نگاه احتمالا از نگاه تیره و تار فرهنگ باستانی میان‌رودان (آشور بابل) و حضور اهریمن‌زنانی چون تیامت گرفته شدهاست.استوره آفرینش زروانی خیلی دیر زیر تاثیر همین نگاه مسیحی – یهودی ساخته شد. در دین میترایی رم (معاصر با آغاز ساسانیان) زنان اصلا پرستنده به شمار نمی‌رفتند و آنان را به مهرابه‌ها راه نبود. در دین مسیحیت (که در نیمه‌ی دوران ساسانی در غرب رسمی شد) حتی بر سر بشربودن و روح‌داشتن زن تا 300 سال پیش، اختلاف بروز می‌کرد. پولس رسول، نخستین پیشوای مسیحیت در بارهی آموزش زنان میگوید:آدم فریب نخورد، بلکه از ناحیه زن فریب خورد. بگذارید زن با همه مشقتهایی که دارد، سکوت را بیاموزد. من نمیتوانم این را تحمل کنم که شاهد باشم زنی درس بخواند و بر شوهر خویش تسلط یابد. 

این در شرایطی است که آتورپات (آذرباد) مارسپندان، موبدان موبد ساسانی در سده چهارم میلادی می‌گوید: زن و فرزند خود را از فراگیری دانش و هنر باز مدار تا غم و اندوه به تو راه نیابد و در آینده پشیمان نشوی. از این نظر به‌روشنی پیداست که فرهنگ رسمی و دولتی دوره ساسانی در نگاه به زن، به نسبت بهتر، انسانی‌تر و منصفانه‌تر از فرهنگ‌های همسایه تمدن زرتشتی در همان زمان بود و البته بسیار از این فرهنگ‌ها تاثیر پذیرفت.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۶

نظرات  (۱)

۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۴۵ پریشان نویس
دوران ساسانیان یک فاجعه برای مردم افرید
و اون هم فاصله ی زیاااااد بین طبقات نختلف جامعه بود
و اینکه بسیاری از مردم از حقوق اولیه ی خود مثل سواد محرون شدند
ولی خب خوبی هایی هم داشته
البته برای قشر پولدار
پاسخ:
سلام
فاصله ی طبقاتی در تمام دوره ها بوده که در دوره ساسانیان به اوج خودش رسیده
البته دوران ساسانیان مزایای سیاری از جمله تاسیس دانشگاه جندی شاپور را داشته
به هر حال در هر حکومت سلطنتی اختلاف طبقاتی وجود داشته و این موضوع فقط مخصوص دوره ساسانیان نبوده
سپاس از حضورتون دوست عزیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">