جایگاه زن در ایران باستان
اندیشهی ایرانی که برپایهی سرشت نیک خود و اندیشه های زردشت پدید آمده بود، به خوبی میدانست که زن و مرد باهم برابر و در کناریکدیگرند. کریستن سن، خاورشناس بزرگ دانمارکی میگوید: «رفتار مردان نسبت به زنان در ایران باستان همراه با نزاکت بود. زن چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی از آزادی کامل برخوردار بود». افزون بر این، در فرهنگ ایرانی، انبوه نام های زیبای گل ها و بوی گل ها و زیبایی گل و درخت و جان و جهان را که بر دختران مینهند، با هیچ فرهنگ و هیچ زبان و کشور دیگر نمیتوان برابر کردن، و این همه به نشانهی احترامی است که در اندیشهی ایرانی برای دختر رواست و جایگاه والایی که زن از آن برخوردار بوده است.
البته در کنار این برابری، هیچ گاه جایگاه زن به ورطهی نادرستی نیفتاده است؛ چنانکه در نگاره های پارسه و دیگر جایگاه های هخامنشی نگارهی هیچ زنی دیده نمیشود. چنانکه پلوتارک مینویسد، ایرانیان در اموری که به بی عفتی مربوط میشود، به شدت حساس بودند، ولی این امر موجب نمیشده که زنان در سراهای خود محبوس باشند. نبشته های دیوانی پارسه، گواه نقل مکان مکرر آنان است که گاه با شوهر ویا پدر خود سفر میکنند، که دراین هنگام، جیرهی سفر آنان تفاوتی با مردانشان ندارد. آنان از خود، دارای املاک و کارگاه هایی بودند که خود آنها را اداره میکردند، البته میبایست به دیوان شاه گزارش کارهای خود را بدهند.
در سروده های زرتشت هرجا که نام مردان آمده است، نام زنان نیز آمده، در حقیقت خطاب وی به همهی انسان ها و همهی جهانیان است. برای نمونه در سرودیازدهم بند ۱۰ میفرماید: میدانم ای مزدااهورا که هر مرد و زنی که برابر آموزش و آیین تو در سراسر زندگی، کاری را که بهتر از همه است به جای آورد؛ به پاداش آن، بخشش پاک منشی به او ارزانی خواهی داشت و اورا به آسانی از پل چینود خواهی گذراند. دریسنا ۴۱، بند۲، برابری کامل زنان و مردان و جایگاهشان از دید مادی و معنوی آمده است: باشد که فرمانروایی نیک، مردیا زن، در زندگی مادی و معنوی فرمان راند. دربارهی آزادی در ازدواج، هیچ چیزی مستندتر و موجه تر از رفتار خود زرتشت، نسبت به دختر کوچکش پروچیستا نیست. زرتشت به دختر کوچکش پروچیستا میفرماید: پوروچیستا من جاماسب (وزیر گشتاسپ) را کهیاور دین مزداست، از روی راستی و پاک منشی به همسری تو برگزیده ام، اینک تو با خرد نیک خود مشورت کن و در صورت پسندیدن او، با عشق پاک، در انجام وظیفهی مقدس زناشویی بکوش. پس از آن دختر پاسخ میگوید: ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را به عنوان شوهر آینده خود، مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود خواهم پذیرفت. در گاتها زرتشت به پسران و دختران جوان میگوید: ای دختران شوکننده و ای دامادان، اینک شما را میآموزم و آگاه میکنم، پندم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هریک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری، پیش دستی جوید تا این زندگانی مقدس زناشویی را با شادی و خرمی به پایان رسانید. در شاهنامه نیز هرگاه به پیوند همسری دو جوان بر میخوریم، دیده میشود که گاه دختر گام پیش مینهد و خواهان زناشویی میشود و از آن میان، میتوان به دلدادگی و همسری رودابه و زال، پیشنهاد همسری منیژه به بیژن و پیشنهاد همسری آرزو دختر ماهیار گوهرفروش به پدرش برای بهرام گور اشاره کرد.
در روزگار هخامنشی، شاهنشاه همسر خود رایا از خانوادهی هخامنشی برمیگزید ویا از شش خانوادهی بزرگ پارسی؛ این زن شاهبانو میشد. گاه شاهنشاهان، چندین همسر بر میگزیدند، چنانکه داریوش برای تثبیت جایگاه خود، چند همسر از خاندان کورش را برگزید. در روزگارافول هخامنشیان، شاهنشاهان هخامنشی افزون بر شاهبانو دارای زنان دیگری نیز بودند که آنها را زنان غیر عقدی میگفتند؛ چنانکه هرودت میگوید پارسیان هریک چند همسر برمیگزینند و شمار بیشتری همبستر دارند. البته این، تنها برای شاهان و شاید درباریان است و زندگی تودهی مردم برپایهی تک همسری بوده است. در دیانت زرتشت و زندگی آریاهای نخستین، ازدواج بر پایه تک همسری بوده است. بعدها مردان مجاز به گزینش همسر دیگری با رعایت حقوق همسر نخست بودند. در همه متون پهلوی در «مادیکان هزار دادستان» تنهایک نمونه از دو زنه بودن میبینیم و این امر دلیل آن است که چنین کاری نادر بوده است. به گفتهی استرابون، مراسم ازدواج در آغاز نوروز برگذار میشده است؛ آرین اشارهی کوچکی به رسم ازدواج پارسی دارد که در آن دو نامزد در کناریکدیگر جای میگرفتند و مرد، دست همسرش را میگرفت و آنرا میبوسید.
هنگامی که شاهان پارس شام میخوردند، زنانشان در کنارشان مینشستند و در ضیافت شرکت میجستند. آنگونه که از نوشته های هرودت بر میآید، ایرانیان روزگار هخامنشی به همراه زنانشن در مهمانی ها شرکت میجستند. آیین هخامنشی چنین بود که شاهنشاه با مادر و همسرش بر سر میز خوراک مینشست. بدین گونه که دربالا مادر شاه و پس از آن خود شاه و پس از او هم، همسرش مینشست؛ همین آیین نشان میدهد که مادر شاهنشاه که هم مرتبهی پدر وی است، از خود وی جایگاهی برتر دارد.
با آنکه در نگاره های رسمی هخامنشی زن دیده نمیشود، در میان آثار هنری کوچک به نقش های بی شماری برمیخوریم که زنان را مینمایاند. صحنه ای بر فرشی که از پازیریک بدست آمده و ملهم از هنر هخامنشی است دو زن را نشان میدهد که در برابر مجمری پایه دار در حال نیایش اند. شاهبانوان و شاه هریک سراهای ویژه داشته اند. شمار فروانی، نقش زن عصر هخامنشی وجود دارد که در آن ها از دید جامه و کلاه و آرایه ها، فرقی میان زن و مرد به چشم نمیخورد. زنان به مانند مردان پوشیده اند، ولی رو و گیسوی خود را نمیپوشاندند. حتی نقش های تشریفاتی انجمن های شاهانه، مانند انجمن مشهور بار در فضای مرکزی پلکان بزرگ آپادانا نیز، صورتی است که از طرف زن های شاهنشاهی بزرگ ایران تقلید میشده است.
چنین بر میآید که زنان اشرافزاده میبایست آموزش و پرورش ویژه ای میدیدند. کورتیوس از وجود زنان مسئول تعلیم کودکان خاندان شاهنشاهی، در کوکبهی داریوش سوم خبر میدهد. از سوی دیگر کتزیاس، نام رخشان، خواهر داماد اردشیر دوم را ذکر میکند که بسیار زیبا و در کمانکشی و زوبین افکنی در زمرهی ماهرترین کسان بود. چنین نتیجه میشود که دختران نیز از تعلیم و تربیت بدنی برخوردار میشدند و طی آن در هنرهای رزمی سنتی آموزش میدیدند؛ چنانکه در کوکبهی داریوش سوم نیز، شاهبانوان را در معیت زنان سوار بر اسب مییابیم.
آنگونه که از نبشته های دیوانی برجای مانده از پارسه برمیآید، زنان در کنار مردان در بیشترکارها شرکت داشتند و گاه برای نمونه در کارگاه های دوزندگی مردان زیردست زنان جای داشتند و میتوانستند مدیریت بخشی را در دست داشته باشند. حقوق مردان و زنان در برابر کاریکسان،یکی بود. البته شغل های دیوانی به زنان داده نمیشد چراکه گاه مستلزم، سفر و دوری از خانواده بوده است. به زنان کارهایی داده میشد که زن بتواند در کنار کار، به وظایف خانوادگی خود برسد. به هنگام بارداری، زنان مرخصی داشته اند که به طبع حقوق آنها کم میشد، با این همه به مناسبت فرزند عایدی دریافت میداشتند. شمار کمابیش برابر زنان و مردان نشاندهندهی نقش مهم اقتصادی زن در زندگی اش بوده است.
سیاست شاهنشاهان هخامنشی در پارس، برپایهی تزاید توالد بود، چراکه هرچه شمار پارسیان بیشتر بود، چیرگی و سلطهی پارسیان در کشورهای گونانگون استواری بیشتری مییافت. چنانکه شاهنشاهان هرساله به کسانی که دارای فرزند بیشتری بودند، هدایایی اعطا میکرد و به مادران باردار پاداش میداد.از آنرو که پایه و اساس فرمانروایی بر ارتش بود، وجود مردان بسیار، سبب استواری بیشتر فرمانروایی میشد از اینروست که تنها تفاوتی که میان زن و مرد وجود دارد این است که شاه از نوزاد پسر بیشتر خشنود میشد، چراکه اضافه حقوق برای نوزاد پسر دوبرابر دختر است.
بررسی دقیق نبشته های دیوانی پارسه نشان میدهد که زن در روزگار هخامنشی از چنان مقامی برخوردار بود که در میان همهی مردمان جهان باستان مانند نداشت؛ حتی زنها بی آن که چیزی از ثروت شخصی خود را از دست دهند ویا مالکیت شان به خطر بیفتد، میتوانستند دعوای حقوقی طرح کنندیا طلاق بگیرند. پس از شکست هخامنشیان، وضع اجتماعی زن ایرانی تغییر کرد و قوس نزولی را پیمود. زیرا در زمان سلوکیان، زنان و دختران بسیاری ازیونان در ایران زندگی میکردند؛ و چون دریونان زن از برابری حقوق با مردان برخوردار نبود؛ لذا در وضعیت و سرنوشت زن ایرانی نیز تاثیر نهاد. هرچند که در روزگاران پسین، به دلایلی چون تماس با دیگر مردمان و دست بردن در آیین زردشت، برابری کامل زن و مرد که در روزگار اوستایی و سپس هخامنشی مطرح بود، تضعیف شد؛ با این همه اندیشه و آیین ایرانی برترین جایگاه را در درازای تاریخ برای زن نهاده است.
منابع
۱. بریان، پیر. امپراتوری هخامنشی، مهدی سمسار ، فصل ۷
۲. جنیدی، فریدون. حقوق جهان در ایران باستان
۳. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، حکومت هخامنشیان
۴. کخ، هاید ماری. از زبان داریوش، برگردان پرویز رجبی، فصل۶
5. Jahanian, Darius. "Iranian Woman in the Avestan period", circle of ancient Iranian studies
6. Price, Masoume. "Women in Ancient Iran", circle of ancient Iranian studies