خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

دریچه ای به سوی تاریخ

خودم و خودش

زیر باران باید رفت ...
دوست را زیر باران باید دید ...
عشق را زیر باران باید جست ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ...
هر کجا هستم باشم ...
آسمان مال من است ...
حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است....

طبقه بندی موضوعی

کمک به بینوایان

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ

دهقانان کاترین کبیر را بیش از اکثر تزار ها دوست داشتند.کاترین،برای آن که دل آن ها را به دست آورد،غالبا از قدرت بسیارش برای کمک به افراد استفاده می کرد.گزارش زیر،بر گرفته از کتاب وینسنت کرونین به نام کاترین،از مردی است که در دربار امپراطریس کاترین کبیر خدمت می کرد.

"روزی،صبح زود،کاترین در میثدان مقابل کاخ چشمش به پیرزنی افتاد که سعی می کرد یک مرغ را بگیرد؛پیرزن به دنبال مرغ می دد و از عدم موفقیتش خسته شده بود.کاترین به پیشخدمتش گفت :«دستور بدهید به این موجود بیچاره کمک کنند و بفهمند که موضوع چیست.»تحقیق به عمل آمد و گزارش شد که نوه پیرزن کمک آشپز دربار و مرغ مال دولت بوده که داشته به سرقت می رفته.کاترین گفت:«مقرر کنید که به پیرزن برای همیشه روزی یک مرغ داده شود البته نه یک مرغ زنده بلکه آماده برای طبخ،به این ترتیب ما آن مرد جوان را از ارتکاب به جرم باز خواهیم داشت و مادر بزگ این جوان را از این تلاش آسوده خواهیم کرد.»از آن پس پیرزن مرغی را که برایش مقرر شده بود دریافت می کرد"

محبوبیت کاترین در میان مردم روسیه سبب شده بود که مردم به او لقب «مادر کوچک»را بدهند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">