برخی از چشمگیر ترین و با ارزش ترین دست ساخته هایی که باستان شناسان یافته اند جام های طلای نابی است که ریتون نام داشت. این جام های تزئینی نشان می دهند که ثروتمندان چگونه زندگی می کردند و کار صنعتگران ایرانی نیز از چه کیفیت بالایی برخوردار بوده است.
برخی از چشمگیر ترین و با ارزش ترین دست ساخته هایی که باستان شناسان یافته اند جام های طلای نابی است که ریتون نام داشت. این جام های تزئینی نشان می دهند که ثروتمندان چگونه زندگی می کردند و کار صنعتگران ایرانی نیز از چه کیفیت بالایی برخوردار بوده است.
یکی از مباحثات داغ دوره رنسانس، اصلاح تقویم بود. بر اساس تقویم آن زمان ،که از رومی ها به ارث رسیده بود، سال به 365 روز و شش ساعت تقسیم می شود ،اما این شش ساعت منظور نمی شد و به جای آن هر چهار سال یک روز به سال اضافه می شد. این سال های 366 روزه سال کبیسه خوانده می شد.
در واقع در دوره رنسانس به جز گالیله (1564-1642)،ستاره شناس و ریاضیدان ایتالیایی، دیگر کسی مدافع کوپرنیکانیسم نبود. نامه کپلر هنگامی به دست گالیله رسید که او به ستاره شناسی علاقه مند شده بود. تا آن زمان ،نیروی این ایتالیایی صرف یک سلسله آزمایش درباره ی سقوط اجسام شده بود، که اولین بار آن ها ر در سال 1591 در کتابش به نام در باب حر کت توصیف کرد . گالیله نشان داد که اجسام سنگین و سبک با سرعتی برابر سقوط می کنند. این نتیجه گیری طوفانی از انتقاد را توسط بسیاری از فیلسوفان ضد گالیله بر انگیخت؛ زیرا نتیجه گیری گالیله ،درست بر خلاف ادعای ارسطو بود . با این حال گالیله به آن چه فرانسیس بیکن حدود یک و نیم دهه پیش گفته بود عمل کی کرد:«خود پدیده ها را بررسی کنید. برای همیشه تابع یک شخص نباشید.»
اگر چه تیکو براهه(ستاره شناس دانمارکی -متولد 1546 میلادی) نتوانست کوپرنیکانیسم (فرضیه کوپرنیک " جهان در حال حرکت" که تحت عنوان کوپرنیکانیسم شناخته می شود)را کاملا بپذیرد، منجمان دیگر توانستند این کار را انجام دهند. یکی از همکاران براهه، یوهان کپلر آلمانی(1571-1630) بود که یادداشت های براهه بعد از مرگش در سال 1601 به او رسید. کپلر از مشاهدات دقیق براهه استفاده کرد تا به کشف های مهمی درباره ی حرکت سیارات برسد.
هرودوت،تاریخ نگار بزرگ یونانی قرن پنجم"پیش از میلاد" ،را امروزه «پدر تاریخ» می دانند و می ستایند، چون او نخستین تاریخ نگار غربی بود که تاریخ جامعی را تالیف کرد که می کوشید دقیق و منصفانه باشد.جملات آغازین کتابش به خواننده توضیح می دهد که چرا او دارد این تاریخ را می نویسد:
دانتون زمانی کمیته امنیت عمومی را ترک کرد که تلاش هایش برای به کارگیری دیپلماسی برای پایان دادن به جنگ ناموفق مانده بود. کمیته به رهبری روبسپیر اداره جنگ با شورشیان داخلی و دشمنان خارجی را با شدت تمام آغاز کرد.اما مردم فرانسه بیش از این می خواستند. گروه های تندرو خواستار آن بودند که حکومت به احتکار و واسطه گری در مورد غلات پایان دهد و خواستار مجازات اعدام برای محتکران بودند و از حکومت می خواستند بهای کره، صابون،و کالا های اساسی دیگر را که به سرعت در حال افزایش بود مهار کند.
به تصدیق دوست و دشمن، در عصری که ناپلئون زندگی می کرد یک نابغه ی نظامی چون او در اروپا نبود.با ارتش نیرومندی که او داشت، پیروزی های عظیمی که نصیبش شده بود او می توانست به آسانی کلیه دشمنان خود را از پای در آورد اما اشتباهات بزرگ زیر باعث شد ستاره اقبال او نا به هنگام افول کند.