ناجوانمرد ترین قاتل
مصریان باستان،افسانه های متعددی درباره ی مبدا دنیا داشتند.از میان این افسانه هاست که بزرگترین خدایان ظهور کرده اند.یکی از خدایان بزرگ ازیریس بود که به سرنوشت شومش که قتل به دست برادرش ست بود ،تن در داد.لئونارد کوترل این داستان را در کتاب "زندگی تحت سلطه فراعنه" این گونه آورده است.
ازیریس بر تخت پادشاهی نشست و عادلانه و خردمندانه بر جهان فرمانروایی کرد.خواهرش ایزیس را که به همسری انتخاب کرده بود،به او یاری می داد.ست که به قدرت برادرش حسادت می ورزید،تصمیم گرفت او را نابود کند و بالاخره موفق شد،سپس بدن ازیریس را قطعه قطعه و در قسمت های مختلف مصر دفن کرد.سر او در الاقصر دفن شده بود.ایزیس وفادار قطعات پیکر همسرش را یافت و با کمک خدای شغال آنوبیس ،که بعد ها خداوند حنوط شد ،آن را دوباره ساخت.چون نمی توانست به زندگی بر روی زمین باز گردد،ازیریس به جهان زیرین رفت و خداوند مردگان شد و بعد ها قاضی ارواح گردید.ایزیس پسری به دنیا آورد حوروس نام،که بعد ها از عمویش ست انتقام گرفت،غاصب تخت را در نبرد شکست داد و تخت پادشاهی را بازپس گرفت.
مجسمه ای از ایزیس
معبد ایزیس
مجسمه ای از آنوبیس
مجسمه ای از آنوبیس
سنگ نگاره ای از حوروس