مرگ مارا
دانتون زمانی کمیته امنیت عمومی را ترک کرد که تلاش هایش برای به کارگیری دیپلماسی برای پایان دادن به جنگ ناموفق مانده بود. کمیته به رهبری روبسپیر اداره جنگ با شورشیان داخلی و دشمنان خارجی را با شدت تمام آغاز کرد.اما مردم فرانسه بیش از این می خواستند. گروه های تندرو خواستار آن بودند که حکومت به احتکار و واسطه گری در مورد غلات پایان دهد و خواستار مجازات اعدام برای محتکران بودند و از حکومت می خواستند بهای کره، صابون،و کالا های اساسی دیگر را که به سرعت در حال افزایش بود مهار کند.
شهادت یکی از محبوب ترین رهبرانشان، ژان پل مارا، به پیشبرد آرمانشان کمک کرد. سان کولوت ها مارا را، به عنوان نویسنده روزنامه ی دوست مردم و نماینده و عضو «کوه نشینان»،یک قهرمان می دانستند. اما سایرین به او به دیده ی دشمن می نگریستند.
یکی از آن ها یک زن جوان به نام شارلوت کوردا، دختر یک خانواده فقیر اما اشرافی اهل شهر کوچک کائه در نورماندی بود. او حامی پر شور ژیروندیان و مانند آن ها دلباخته فیلسوف روسو بود. وقتی ژیروندیان ساقط شدند،او تصمیم گرفت با از بین بردن یکی از محبوب ترین رهبران سان کولوت تندرو بر آنان ضربه وارد کند
او ابتدا یادداشتی برای مارا فرستاد و در آن نوشت که درباره ضد انقلابی ها اطلاعاتی دارد، سپس برای دیدن مارا به خانه اش رفت. پیش از رفتن به ملاقات او ،نامه ای به لباسش سنجاق کرده بود که اقداماتش شرح می داد؛ همچنین گواهی تولدش را افزوده بود تا درباره ی نامش تردیدی وجود نداشته باشد.او یک کارد فولادی را در پیراهنش پنهان کرده بود . پس از آن که سه بار از ورودش جلوگیری کردند، موفق شد اجازه ورود بگیرد
مارا در یک وان مسی بلند برای تسکین بیماری پوستی فلج کننده اش حمام آب معدنی می گرفت و سرش را با یک پارچه ی آغشته به سرکه بسته بود و در کنار وان یک میز کوچک قرار داشت که برای نوشتن از آن استفاده می کرد . کوردا یادداشتی را که برایش فرستاده بود یادآور شد.او سر تکان داد و خواستار اطلاعات بیشتر شد . کوردا شروع کرد نام ضد انقلابیون منطقه اش را به او دادن و او به سرعت آن ها را یادداشت کرد. تمام که شد به کوردا لبخند زد و با صدای بلند گفت:«به زودی سرشان به زیر گیوتین می رود»در همین لحظه، شارلوت کوردا کاردش را در سینه او فرو برد ، که قلبش را شکافت. سپس برگشت و آرام از اتاق خارج شد . مارا خواستار کمک شد ،اما پیش از آن که کسی به دادش برسد ،مرده بود. شارلوت را پیش از آن که خانه را ترک کند ، متوقف ساختند و چند روز بعد در دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام با گیوتین محکوم کردند. او به شاکیانش گفت :«من یک نفر را از بین بردم تا جان یکصد هزار فر را نجات دهم»
شارلوت زیبا هنگام اعدام با گیوتین تنها بیست و چهار سال عمر داشت.
با مرگ مارا ،روبسپیر تنها رهبر «کوه نشینان»باقی ماند و در 27 ژوئیه که به کمیته امنیت عمومی پیوست ،قدرتمند ترین رهبر انقلاب نیز شد.
برگرفته شده از کتاب انقلاب فرانسه -فیلیس کورزین-ترجمه مهدی حقیقت خواه