بهای شکوه و افتخار
مارکی دوکوستین اشرافزاده فرانسوی، در سال 1839 از روسیه دیدن کرد. دیدن سن پطرزبورگ او را به یاد چالش هایی انداخت که روسیه با آن ها رو به رو بود. این گزیده ای است از ترجمه فیلیس پن کوهلر از کتاب او به نام سفر به زمان ما.
«امروزه در پاریس یا روسیه می شنوید که عده زیادی از روس ها نسبت به تاثیر کلام معجزه آسای امپراطور ذوق زده می شوند و در حالی که احساس غرور می کنند، هیچ کس نسبت به روش های به کار گرفته شده دلش نمی سوزد. آن ها می گویند کلام تزار قدرت آفرینندگی دارد! بله به سنگ جان می بخشد اما این کار مردم را می کشد. با وجود این پیامد کوچک همه روس ها مفتخرند به ما بگویند :می بینید در کشور شما برای بازسازی تاتر سه سال روی روش های کار بررسی می کنند ،در حالی که امپراطور ما بزرگترین کاخ دنیا را در یک سال بنا می کند. این پیروزی کودکانه به بهای مرگ هزاران کارگری تمام می شود که قربانی این ناشکیبایی شکوهمند ،این رویای شاهانه می شوند که اگر از زبان مرسوم استفاده کنیم به یکی از افتخارات ملی تبدیل می شود ،به نظرشان چندان گران نمی آید. اما از آن جا که من فرانسوی هستم در این کار تنها کوته نظری غیر انسانی می بینم. اما از یک سر این امپراطوری پهناور تا سر دیگرش حتی یک صدای اعتراض به این لگام گسیختگی های حکومت مطلقه بر نمی خیزد... . در مورد روس ها کوچک و بزرگشان می توان گفت که آن ها از بردگی سرمست هستند.»
http://goo.gl/rI2y0J