فوگر ها (fugger)
در قرن پانزدهم اولین شرکت های بانکداری غیر ایتالیایی، از جمله اولین بانک اسپانیایی در سال 1401 در بارسلونا تاسیس شد. موفق ترینِ بانک های ایتالیایی متعلق به فوگر ها بود و توسط ایشان اداره می شد. فوگر ها یک خانواده آلمانی بودند که در آوگسبورگ (augsburg) در جنوب باواریا (bavaria) کار می کردند. فوگر ها در ابتدا با فروش البسه مشهور شدند. سپس در سال های دهه 1450، خط تجارت کالا هایشان را گسترش دادند و همچنین به تاسیس بانک اقدام کردند. خانواده فوگر در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم با راهنمایی های یاکوب فوگر که با لقب «توانگر» مشهور بود، به اوج سعادت رسید. یاکوب عملیات تجاری دوران رنسانس را فرا گرفت و در دفترداری، تولید، داد و ستد و امور مالی متبحر شد.
به دلیل داشتن مهارت های تجاری، یاکوب یاکوب یک امپراطوری مالی پدید آورد که از آسیا تا آمریکا وسعت داشت. یکی از معاصرین وی چنین گفته است:« نام یاکوب فوگر و برادرزاده هایش در تمام کشور های سلطنتی و حتی کشور های غیر اروپایی بسیار مشهور است، امپراطوران، پادشاهان، شاهزادگان و اشراف سفرایی را نزد ایشان می فرستادند.»
ثروت فوگر ها نه تنها از بانکداری بلکه از تولید، خرید و فروش و معدنکاوی نیز حاصل شده بود. فوگر ها یک نظام پستی خصوصی و سرویس حمل و نقل سریع داشتند. هنگام یاکوب فوگر در سال 1525، سرمایه شرکت ده برابر شده بود و تمام آن ثروت عظیم در خانواده باقی ماند، زیرا یاکوب فوگر اصرار داشت که تنها اعضای خانواده موقعیت های مهم را اشغال کنند.
یاکوب فوگر به عنوان رئیس چنین شرکت قدرتمندی، خود را از نژاد خاصی از انسان ها می دانست که به مراتب از افراد عادی برتر است.
او برای کتیبه آرامگاهش چنین نوشت:« او با هیچ شخص دیگری در زمان خودش قابل مقایسه نبود، حتی بعد از مرگ نیز در محدوده دیگر آدمیان گنجانده نمی شود. یاکوب فوگر نه تنها به ثروت استثنایی اش مغرور بود بلکه به عظمت و سخاوت روحش نیز مباهات می کرد.» برای اثبات مورد اخیر دهکده ای با بیش از صد خانه برای فقرای آوگسبورگ ساخت. چنین بخشندگی هایی در بین شاهزادگان تاجر دوره رنسانس رایج بود و بسیاری از آن ها درصدی از درآمدشان را به امور خیریه اختصاص می دادند.
قسمت اعظم دارایی فوگر ها از ارتباط بازرگانی آن ها با هابسبورگ ها- خانواده سلطنتی اروپایی که حاکم امپراطوری مقدس روم، اتریش، مجارستان، و مدتی اسپانیا و سرزمین های پست بود- حاصل می شد.
هابسبورگ مثل اغلب خانواده های سلطنتی اروپا خرجشان بیشتر از دخلشان بود. آن ها همیشه برای پرداخت پول اقدامات مختلفشان، از جنگ با فرانسه و انگلستان گرفته تا کشف و بهره برداری از مکزیک و آمریکای جنوبی، مشکل داشتند، در نتیجه از فوگر پول قرض می گرفتند تا به حقوق بگیرانشان پرداخت کنند.
هابسبورگ ها، به عنوان وثیقه وام هایشان، کنترل معادن طلا، نقره و آهن خود را به فوگر ها سپردند. برای مثال یاکوب فوگر در سال 1488، پول زیادی به آرشدوک زیگزموند اتریشی وام داد و در عوض تمام محصول چندین معدن نقره را تا هنگام بازپرداخت وام دریافت کرد.
فوگر ها در استفاده از موقعیت های به دست آمده، به سرعت اقدام می کردند. آن ها مدیرانی برای معادن استخدام کردند که بسیار کارآمد تر از مدیران منصوب زیگزموند بودند. به این شکل تولید نقره به شکل چشم گیری افزایش یافت و به موازات آن سود حاصله نیز بیشتر شد. به علاوه یاکوب، با سایر موسسات بازرگانی آلمانی متحد شد تا بهای نقره را بالا نگه دارند و به این ترتیب منفعت شرکت مضاعف شد.
فوگر ها به مدت یک قرن با وام هایی که به هابسبورگ ها می دادند، سعادتمند بودند، اما در اواخر قرن شانزدهم ورق برگشت. در آن سال ها هابسبورگ ها درگیر سلسله جنگ هایی شدند که هزینه آن به مراتب بیش از درآمدشان بود. فوگر ها متوجه شدند که برای حفظ آن چه در کار های این خانواده سلطنتی سرمایه گذاری کرده بودند، باید پول بیشتری به آن ها وام بدهند. در پایان، هابسبورگ ها بیش از آن چه می توانستند بپردازند، مقروض شده بودند.
در واقع آنان حتی نمی توانستند بهره وام هایشان را بپردازند..رهابسبورگ ها که بدون دادن وثیقه لازم برای بازپرداخت وام هایشان وام گرفته بودند، به سادگی از پرداخت بدهی هایشان به شرکت فوگر ها امتناع کردند. این کار برای فوگر ها مصیبت بار بود و منجر به از دست دادن سرمایه های فراوان و سرانجام ورشکستگی شان در سال 1607 شد.
فوگر ها تنها بانکداران دوره رنسانس نبودند که موقعیتشان به خانواده های سلطنتی اروپا گره خورده بود. هنگامی که پادشاهان و شاهزادگانی که بدهی های کلان داشتند از بازپس دادن وام هایشان سر باز زدند ، همان طور که شرکت فوگر از بین رفت، شرکت های بسیاری نابود شدند.