لئوناردو داوینچی
اما دلبستگی های فراوانش هرگز مانع خلق شاهکار هایش نبودند.در واقع، هدف بررسی های او ،به خصوص در زمینه کالبد شناسی، بهتر شدن نقاشی هایش بود.او به شدت معتقد بود که با بررسی آثار نقاشی دیگران تنها می توان آثار کوچکی به وجود آورد ،اما نقاشی که علاوه بر آن در طبیعت پژوهش کند می تواند آثار هنری بزرگی را خلق کند.
لئوناردو احساس می کرد که هنرمند نباید تنها به نقاشی ظاهر اشخاص بپردازد ،بلکه چنان که نوشته است باید تلاش کند «تا تصورات و نیات روحی او را هم به تصویر بکشد.»به همین دلیل با کوشش زیاد می خواست که با نمایش جزئیات بدنی ،ویژگی ها و شخصیت افراد موضوع نقاشی را نیز به تصویر بکشد و این کار را به توصیه آلبرتی می کرد که می گفت:«نقاشی می تواند تماشاگر را به جنبش در آورد ،به این شرط که در تصویر، تا حد ممکن،احساسات کسانی که نقاشی شده اند به وضوح نشان داده شده باشد.»
به همین دلیل،برای مثال در تابلوی شام آخر "1497"لئوناردو بر خلاف سایر هنرمندان دوره رنسانس برای نمایش گناهکاری یهودا ،او را از بقیه جدا نکرده است و یهودا را بین سایر حواریون کشیده است.در عوض خیانت آتی او به مسیح به وسیله حالت صورت و وضعیت بدنی اش نشان داده شده است.صورت و بدن سایر حواریون نیز بیانگر احساسات آن هاست که از وحشت تا نگرانی و خشم و کنجکاوی متفاوت است.
آرامگاه داوینچی در کلیسای سنت هابرت در شهر آمبویس، فرانسهمستندات چگونگی پرواز پرندگان (نوشتهها در مقابل آینه قابل خواندن است)
برجستهترین اثر داوینچی، مونالیزا، مشهور به لبخند ژوکوند