انقلاب!
بعضی رویداد های ناگهانی تحولات عمیقی را به وجود می آورند.از جمله، هنگامی که ملت ها ناگهان سر به شورش بر می دارند و حکومتی را ساقط می کنند و به امید زندگی بهتر،نظام سیاسی جدیدی را بر روی کار می آورند.
و اما چند انقلاب بزرگ جهان...
انقلاب کبیر فرانسه
پس از مرگ لویی شانزدهم،در کشور فرانسه نظام جمهوری بر قرار شد.مردم خواهان«آزادی ،مساوات ،برادری» بودند اما این دوره،دوره ی حاکمیت وحشت بود و طی آن هزاران نفر با گیوتین اعدام شدند.عاقبت در سال 1799 میلادی،ارتش به رهبری ناپلئون بناپارت، ژنرال دیکتاتور،کنترل اوضاع را به دست گرفت.
ناپلئون در سال1804 به عنوان نخستین امپراطور فرانسه تاج گذاری کرد.او توانست جنگی موفقیت آمیز را در سراسر اروپا رهبری کند و به انجام برساند. ناپلئون در طی دوران سلطنتش حدود 33000 نامه نوشت.
انقلاب صلح آمیز هندوستان
گاندی،شخصیت برجسته هندوستان، در سال 1914 به کشور خود هندوستان بازگشت. او فعالیت هایی برای تحریم دادگاه ها و مدارس انگلیس در کشورش و نیز تشویق مردم به کناره گیری از پست های دولتی آغاز کرد. گاندی در سال 1930 یک راهپیمایی 386 کیلومتری را در اعتراض به مالیات نمک رهبری کرد.
گاندی رهبر معنوی و سیاسی هند،در سال 1947 مردم هند سرانجام استقلال خود را از انگلستان بازپس گرفتند.«اگر می خواهی جهان تغییر کند از خودت شروع کن» گاندی مردم را به مقاومت به روش عدم خشونت دعوت می کرد.
گاندی
انقلاب روسیه
در فوریه سال 1917 مردم قحطی زده روسیه که به شدت از جنگ خسته شده بودند به تحریک بلشویک ها، علیه تزار نیکلا دوم که محبوبیت خود را از دست داده بود، تظاهرات کردند. در ماه اکتبر ،بلشویک ها به رهبری ولادیمیر لنین حکومت تزار ها را بر انداختند تا نخستین حکومت کمونیستی را برقرار کنند.
در سال 1922 میلادی، روسیه به اتحاد جماهیر شوروی تغییر نام داد. نماد این کشور، داس و چکش، نشان هنده اتحاد کارگران و کشاورزان بود.
لنین
انقلاب کوبا
فیدل کاسترو گروه کوچکی از شورشیان و روستاییان را رهبری می کرد.آنان دو سال علیه ارتش بزرگ دیکتاتور کوبا ،باتیستا، جنگیدند. کاسترو در ژانویه ی سال 1959 به قدرت رسید و در زمینه بهداشت و تعلیم و تربیت، اصلاحات بسیاری انجام داد.ارنستو چه گوارا یکی از رهبران گروه شورشی فیدل کاسترو بود.
فیدل کاسترو در سال 1978
انقلاب فرهنگی چین
در
سال 1966 رهبر حزب کمونیست چین، مائو تسه تونگ، مبارزه ای برای ایجاد
جامعه ای بی طبقه در چین آغاز کرد. بر این اساس، بسیاری از مردم تحصیل کرده
و اشراف وادار به انجام دادن کار های بدنی"در مقابل کار های فکری" شدند تا
خود را از نو بسازند. در این انقلاب هزاران نفر کشته شد.
«دنیای کهنه را در هم بکوب و دنیایی نو بساز» جوانان چینی برای حمایت از رهبر خود ،مائو، ارتش سرخ را به وجود آوردند.هر فرد چینی وظیفه داشت «کتاب سرخ مائو» را بخواند و نسخه ای از آن را به دیگران برساند.
مائو تسه تونگ
جنگیدن و مردن بهتر از زندگی کردن زیر ظلمو خفت و خواریه...