آموزش و پرورش در عصر هخامنشی
جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ب.ظ
شاهان هخامنشی، از کوروش تا خشایارشا، بر این باور بودند که آموزش و پرورش عنصر کلیدی دیگری است که باعث کارآیی امپراطوری بسیار گسترده آن ها می شود. به این دلیل، شاهان در پی آن بودند که تا آن جا که ممکن است آموزش را در دسترس بیشترین اتباع امپراطوری قرار دهند.
هرودوت، گزنوفون و استرابون همگی تایید می کنند که در آن عصر آموزش مهم و در دسترس همه ایرانیان بود. اما گزنوفون نکته مهم دیگری را هم می افزاید: «هر ایرانی حق دارد فرزندانش را به آموزشگاه های دولتی بفرستد. در واقع، همه کسانی که توانایی آن را دارند که فرزندانشان را بدون کار کردن بزرگ کنند، آن ها را به آن جا می فرستند: کسانی که نمی توانند باید از این امتیاز چشم بپوشند.»
به سخن دیگر، آموزش تنها در دسترس افراد نسبتا مرفه بود و فرزندان دهقانان به یقین از آن محروم بودند. بحث های دیگری درمورد آموزش که در سر تا سر کتاب گزنوفون پراکنده است نشان می دهد که این امتیاز تنها در دسترس پسران بوده و دختران به آن راهی نداشته اند.
هم هرودوت و هم گزنوفون از چندین مرحله آموزش پسران سخن به میان آورده اند. هرودوت این گزارش ساده را ارائه می دهد:« به پسرانشان از پنج تا ده سالگی تنها سه چیز را به دقت آموزش می دهند: سوارکاری، کمان گیری و راستگویی. تا پنج سالگی اجازه ندارند در دیدرس پدرانشان قرار گیرند بلکه زندگی خود را با زنان می گذرانند.»
خوشبختانه استرابون شرح کامل تری از آموزش ایرانیان ارائه می دهد.
«جوانان را موظف می کنند تا پیش از بامداد به صدای ابزار های برنجی از خواب برخیزند و در یک نقطه گرد آیند؛ انگار که باید آماده رزم یا شکار شوند... . با صدور فرمان، مسافت تعیین شده ی سی تا چهل استادی(دوازده تا شانزده کیلومتری) را می دوند... . تحمل گرما، سرما و باران، عبور از سیلاب ها و خشک نگه داشتن زره و لباسشان، چراندن حیوانات، تمام شب به نگهبانی ایستادن و خوردن میوه های وحشی را به آنان می آموزند. شیوه شکار آن ها پرتاب نیزه از روی اسب ،کمان گیری و قلاب سنگ است. عصر ها آن ها را به کار غرس درختان، بریدن ریشه ها، ساختن زره، درست کردن تور و طناب می گمارند.»
هرودوت، گزنوفون و استرابون همگی تایید می کنند که در آن عصر آموزش مهم و در دسترس همه ایرانیان بود. اما گزنوفون نکته مهم دیگری را هم می افزاید: «هر ایرانی حق دارد فرزندانش را به آموزشگاه های دولتی بفرستد. در واقع، همه کسانی که توانایی آن را دارند که فرزندانشان را بدون کار کردن بزرگ کنند، آن ها را به آن جا می فرستند: کسانی که نمی توانند باید از این امتیاز چشم بپوشند.»
به سخن دیگر، آموزش تنها در دسترس افراد نسبتا مرفه بود و فرزندان دهقانان به یقین از آن محروم بودند. بحث های دیگری درمورد آموزش که در سر تا سر کتاب گزنوفون پراکنده است نشان می دهد که این امتیاز تنها در دسترس پسران بوده و دختران به آن راهی نداشته اند.
هم هرودوت و هم گزنوفون از چندین مرحله آموزش پسران سخن به میان آورده اند. هرودوت این گزارش ساده را ارائه می دهد:« به پسرانشان از پنج تا ده سالگی تنها سه چیز را به دقت آموزش می دهند: سوارکاری، کمان گیری و راستگویی. تا پنج سالگی اجازه ندارند در دیدرس پدرانشان قرار گیرند بلکه زندگی خود را با زنان می گذرانند.»
خوشبختانه استرابون شرح کامل تری از آموزش ایرانیان ارائه می دهد.
«جوانان را موظف می کنند تا پیش از بامداد به صدای ابزار های برنجی از خواب برخیزند و در یک نقطه گرد آیند؛ انگار که باید آماده رزم یا شکار شوند... . با صدور فرمان، مسافت تعیین شده ی سی تا چهل استادی(دوازده تا شانزده کیلومتری) را می دوند... . تحمل گرما، سرما و باران، عبور از سیلاب ها و خشک نگه داشتن زره و لباسشان، چراندن حیوانات، تمام شب به نگهبانی ایستادن و خوردن میوه های وحشی را به آنان می آموزند. شیوه شکار آن ها پرتاب نیزه از روی اسب ،کمان گیری و قلاب سنگ است. عصر ها آن ها را به کار غرس درختان، بریدن ریشه ها، ساختن زره، درست کردن تور و طناب می گمارند.»
۹۴/۰۵/۳۰
میگم همینطوری بوده پسرها مرد بار میاومدنا! به بعضی پسرهای امروزی نگاه میکنم حالم بد میشه! :/