قحطی سیب زمینی ایرلند
با توجه به خراب شدن سیب زمینی در سال 1845 کشاورزان سیب زمینی های سالم را جمع آوری کرده و مجددا کاشتند اما قحطی سال بعد فاجعه بار تر بود.
پارلمان بریتانیا به منظور حمایت از کشاورزان انگلیسی عوارضی را بر غلات وارداتی به خصوص ذرت که بیشتر از آمریکا وارد می شد، وضع کرد. بعد از اجرای این قانون ایرلند دچار کمبود غلات به خصوص ذرت و گندم شد و قیمت نان بالا رفت. در سال 1846 بریتانیا برای کمک به مردم ایرلند، تلاشی برای پایین آوردن قیمت نان نکرد و این موضوع سبب خشم ایرلندی ها شد که در نهایت دولت بریتانیا عوارض بر غلات را لغو کرد اما برای انجام این کار دیر شده بود و بسیاری از ایرلندی ها جان باخته بودند.
در قرن نوزدهم میلادی بسیاری از مالکان زمین انگلیسی های پروتستان بودند و کارگران آن ها ایرلندی هایی کاتولیک. در اکثر مزارع ایرلند گندم و جو کشت می شد و بخش قابل ملاحظه ای از ین محصولات را به بریتانیا صادر می کردند زیرا در آن جا با قیمت مناسبی به فروش می رسید.اما در قحطی سیب زمینی مجددا عقاید ملی گرایانه شعله ور شد که سر انجام به استقلال بخش عظیمی از ایرلند منجر شد. حتی بار ها به جان ملکه ویکتوریا توسط آزادی خواهان ایرلند سو قصد شد که همگی با شکست رو به رو شدند.
به منظور رسیدن به استقلال در سال 1858 انجمن جمهوری خواهان ایرلند در دوبلین تشکیل شد و در سال 1859 انجمن «فنیان» به منظور مبارزه در راه استقلال ایرلند در آمریکا تشکیل شد. در سال 1886 اولین لایحه خودمختاری ایرلند در مجلس عوام مطرح شده و با شکست مواجه می شود.
در سال 1845 میلادی مرتبه ای دیگر ایرلند که می خواست از انگلستان جدا شده و کشوری مستقل باشد، دچار اغتشاش گردید.
در همان زمان ملکه انگلستان(ویکتوریا) به دولت انگلستان فشار آورد که مبلغی به مدرسه مذهبی ایرلند بپردازد که آن مدرسه بتواند سازمان خود را توسعه بدهد.
به ملکه ایراد گرفتند که آن مدرسه یک مدرسه کاتولیکی است و کشیش های کاتولیک مذهب پرورش می دهد و کیش روحانیونی که از آن مدرسه بیرون می آیند با کیش مردم انگلستان فرق دارد.
ملکه گفت کلیسای کاتولیک بیش از یک پاپ ندارد در صورتی که کلیسای اسکاتلند (ایالتی واقع در شمال انگلستان) دارای ده ها پیشوای روحانی است و تکلیف انسان با یک پاپ روشن تر است.
یک روز ملکه در هیئت وزرا گفت که چرا ایرلند نباید مثل اسکاتلند اداره شود؟ اسکاتلند یکی از ایالات انگلستان است ولی در امور داخلی استقلال دارد و بگذارید ایرلند هم در امور داخلی خود مستقل باشد.
اما گلادستون از وزرا کابینه انگلستان با دادن استقلال داخلی به ایرلند مخالف بود و می گفت ایرلندی ها چون کودک می باشند و نمی توانند خود را اداره نمایند و باید یک قیم آنان را اداره کند.
در ایرلند غذای اصلی طبقات کم بضاعت را سیب زمینی تشکیل می داد و در سال 1845 سیب زمینی ها دچار آفت گردیدند. محصول گندم نیز به مقداری نبود که جبران مافات سیب زمینی را بکند. ملکه دستور داد برای کمک به ایرلند، مقداری از سیب زمینی انگلستان را به ایرلند بفرستند، گفته شد که در انگستان نیز سیب زمینی کم است و نمی توان غذای مردم را به ایرلند صادر نمود.
ملکه گفت که از فرانسه سیب زمینی خریداری کنید و به ایرلند بفرستید چون نباید دست روی دست گذاشت تا این که مردم ایرلند از گرسنگی بمیرند.
به دستور ملکه انگلستان مقرر گردید که دولت بی درنگ لایحه ای به پارلمان تقدیم کند و برای کمک به خوار و بار ایرلند اعتبار بخواهد.
پالمرستون وزیر امور خارجه انگلستان داوطلب شد که کار های مربوط به ارسال آذوقه به ایرلند را به عهده گیرد.